دام بسیار محکم شیطان

حریم قدس

یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۳ ۰۶:۲۱ بعد از ظهر

دام بسیار محکم شیطان

شیطان به خدا عرض کرد:من برای شکار ا نسان ها دام محکمی می خواهم .خداوند طلا ونقره وگلّه ی حیوانات واسب را به او نشان داد وفرمود به این وسیله می توانی انسان ها را گمراه کنی وفریب دهی.
شیطان اول شاد شد ولی دوباره ناراحت شد ولب هایش آویزان شد که نه این ها دام محکم نیست.
خداوند جواهر گران بهای معدن را به او نشان داد وفرمود بگیر این هم انی که می خواستی !
شیطان گفت:خدایا برا ین دام ها بیفزا!
خداوند چربی ها ،شیرینی ها،ونوشیدنی های گران بها ولباس های زیبا را نشان داد .
شیطان گفت:خدایا بیش تر می خواهم تا آدمیان را به طنابی از آتش ببندم،می د انم که شیفتگان جمال وجلالت این طناب ها را پاره می کنند ونامردان د ر این دام ها گرفتار می آیند.وبه این ترتیب دو گروه از هم جدا می شوند می خواهم دامی باشد که مرد افکن باشد وانسان ها را از پای درآورد.
خداوند شراب وآلات موسیقی را نشان داد
شیطان اندکی شاد شد ،اما هنوز به مراد دل نرسیده بود.گفت :ای خدایی که به موسی قدرت شکافتن دریا را دادی دام محکمتری در اختیارم بگذارتا آن را مانند طنابی به آدمیان ببندم وان ها را به سوی بدبختی بکشانم.
خداوند"زیبایی زن" را به شیطان نشان داد.که عقل وشکیبای مردان را می رباید.
شیطان از شادی ،بشکن زد ورقصید وگفت:خدایا این وسیله را زودتر در اختیارم بگذار که به مقصود رسیدم!
وقتی شیطان ناز وکرشمه ی زنان را دید،شاد شد ومستانه رقصید.