(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : متن روضه به مناسبت شهادت مولی متقیان علی (ع) نمایش موضوع اصلی : |
متن روضه خوانی شهادت امام علی علیه السلام - حاج منصور ارضی
هر شب خونه ی یكی از بچه هاش می رفت،امشب اومد خونه ی دخترش،میگه بابام از غروب، بی قرار بود؛هی می رفت تو صحن حیاط،آسمون رو نگاه میكرد،نمازش رو خوند،سفره براش پهن كردن،بابام پیر شده،دیگه گفتم نان جو نذارم،یه مقدار شیر براش گذاشتم،بابامه باید پذیرایی كنم،مقداری نمك هم گذاشتم،دیدم بابام سر سفره،داره گریه میكنه،دعا خوند بعد یه نگاهی به صورت من كرد،زینب جان تا حالا كی دیدی،بابات سر سفره ای بنشینه،دو تا غذا باشه یا به زبان دیگه دو خورشت،گفتم:چشم بابا فقط گریه نكن،اینقدر رفتی تو حیاط رفتی اومدی،گفتی: انا لله و انا الیه راجعون، بابا منو داغونم كردی،دست بردم نمك رو بردارم،یه وقت دستم رو آروم گرفت،گفت:جان بابا اون شیر رو بردار،امشب یه حرف داریم با آقامون،آقا جان شیری كه دختر آورد نخوردی،ولی شیری كه چند شب دیگه،بچه های یتیم می آرن،می خوری،باشه، دل شكستن هنر نمی باشد،دیدم چند لقمه با نمك غذا رو خورد،سفره رو جمع كن،چشم بابا،مگه میخوابه،كسی كه میخواد بره زهرا رو ببینه،مگه میخوابه،كسی كه میخواد ملاقات خدا بره،مگه میخوابه،بذارید یه ذره از زبون زینب بگم:
از چه مهمان محاسن پیر من بابای من الهی العفو...... |
Powered by FAchat