(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : امشب ساعت7 بیلیطه مشهد دارم...دارم میرم مشهدالرضا نمایش موضوع اصلی : |
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود بیاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود داشتم از غصه میمردم بیاد کرب و بلا گفتم امشبو میرم زیارت امام رضا رفتمو رو به ضریح با صفاش زانو زدم حرفای دلم رو پیش ضامن آهــــــــو زدم گفتم آی امام رضا تو رو به حق مادرت یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت من کنیزتم تو باید به دلم شاهی کنی برای زیارت حسین منو راهی کنی میون درد دلام توی همین حال و هوا دیدم انگاری نشسته روبروم امام رضا دیدم آقای غریبم داره گریه میکنه سر تکون میده ازم داره گلایه میکنه میگه آی اونی که حال خودتو خوب میدونی تو که صبح تا شب داری دل منو میسوزونی با چه رویی اومدی پیش منه امام رضا با چه رویی میخوای بری کرب و بلا؟ به حریم ما تا محرم نشی فایده نداره کربلا بری و آدم نشی فایده نداره به آقام گفتم امام رضا به حق مادرت یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت تا که از صدق و صفا عاشق و مبتلا بشم
اونجوری که تو میخوای زائر کربلا بشم
رو چو به ایوان طلا میکنم ناله کنان رضا رضا میکنم
|
Powered by FAchat