(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : آیا راز دوران مجردی راباید افشا کرد ؟
نمایش موضوع اصلی :

حریم قدس جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۵۶ قبل از ظهر


 دختری عقد کرده ای هستم و از دوران مجردی راز بزرگی در دلم دارم . شوهرم با قسم دادن زیاد می خواهد از این راز من باخبر بشود . ولی من بخاطر زندگی ام با قسم خوردن به اسم خدا این را انکار کردم . ولی باز او هنوز تصمیم دارد که اصرار کند تا من رازم را به او بگویم . راهنمایی بفرمایید .



پاسخ – خیلی ها این سوال را دارند که مثلا من در دروان جوانی ام و قبل از ازدواجم ، اسراری در زندگی دارم و نمی خواهم همسرم از آن چیزی بفهمد . حالا ممکن است که همسر از آن بو برده یا اینکه یک دستی می زند . این همسران باید بدانند که این کارخیلی زشت است که من به شوهرم بگویم که راستش را بگو که در دوران جوانی ات با کسی نبودی ؟ یا خانم راستش را بگو در دوران مجردی به کسی پیامک نزدی ؟ این پرس و جو و فصولی زشت است .شما الان دارید با همسرتان با محبت زندگی می کنید . قرآن به ما میگوید که بعضی از سوال ها را نپرسید . می فرماید : از چیزهایی که باعث ناراحتی شما می شود سوال نکنید. مثلا آقا بپرسد که شما خواستگار هم داشته اید؟ خانم بگوید : بله و یک هفته هم عقد بودیم و دستش هم به من خورده بود ، آیا دیگر در این زندگی به شما خوش می گذرد ؟ آیا این خبر خوشی برای شماست ؟ تاره برفرض هم که خبری بوده ، این خبر شما را خوشحال نمی کند . زندگی مشترک شما از وقتی شروع میشود که این خانم به شما بله گفته و باهم زندگی را شروع کرده اید . زندگی قبل از آن به شما مربوط نیست . ما وظیفه داریم از اینجا به بعد را حفظ کنیم . مثلا یکی بپرسد که آقا شما چقدر حقوق می گیرید ؟ به شما ارتباطی ندارد . زیرا اگر مبلغ حقوق بالا باشد می گوید ببین همه حقوق ها را به اومی دهند و حرص میخورد اگر کم بگویید می گوید که چطور با این مبلغ رندگی می کنی و دلش برای او می سوزد . ما نباید بعضی از سوالها را بپرسیم . همسران نباید کنجکاو باشند و این سوالها را بپرسند . حتی باید از ذهنشان هم بیرون کنند . حتی اگر کسی خبری از گذشته ی کسی دارد و اگر بیاید این خبر را به همسر او بگوید که باعث ناراحتی او بشود ، تا وقتی همسر این ناراحتی را فراموش نکرده ، خدا این انسان را نمی بخشد . حتی اگر هزار شب احیا بیاید و هزار لیتر اشک بریزد . زیرا خدا می گوید که تو یک زندگی را خراب کردی . ما در روایت داریم که سه جا دروغ جایز است و یک جایش همین جا است . روایت داریم که اگر به مردی راجع به زندگی خانوادگی اش خبر بدهی و او ناراحت بشود ، در اینجا دروغ جایز است . مثلا آقایی از دوست همسرش بپرسد که شما که با او دوست بوده اید اگر خطایی از او دیده اید بگویید و به او قسم بدهد. طرف باید بگوید که او بسیار پاکدامن و نجیب بوده است حتی اگر به دروغ بگوید. تا این رابطه ی محبت آمیر بین زن و شوهر بهم نریزد . اگر از خود من هم بپرسد من باید انکار بکنم . اینکه من از گذشته ی خودم بگویم و شوهرم را ناراحت کنم صداقت نیست . اینکه شما چند تا خواستگار داشته اید و یا همسر شما چند جا خواستگاری رفته ، ربطی به شما ندارد . بعضی از پدر و مادرها هم اشتباه می کنند ومی خواهند پز بدهند و می گویند که دختر ما بیست تا خواستگار داشت و ما ندادیم و حتی با یکی هم صحبت کردیم و... شما فکر می کنید با این حرفها ارج و قُرب دخترت را بالا می بری ؟ فردا پسر یک پُز دیگری می دهد و زندگی تلخ می شود . شما در مقابل این سوال با محبت بگویید که دختر من یک خواستگار داشته و آن هم شما بوده اید و همدیگر را هم پسندیده اید و دارید با هم زندگی می کنید. هر راستی را نباید بگوییم . من نباید از گذشته ی همسرم بپرسم و نفر سومی هم که خبر ندارد نباید آن را بگوید . همسر هم نباید اطلاعات بدهد . تا اینکه این آثار در ذهن از بین برود . و هیچ کس نتواند آن را پیدا کند .


Powered by FAchat