(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : شهید گمنام سلام،
نمایش موضوع اصلی :

زهرابانو دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۰۶ بعد از ظهر




دلم گرفته، بازم چشام بارونیه

خبر آوردن ، بازم تو شهر مهمونیه

شهید گمنام سلام،

خوش اومدی، مسافر من، خسته نباشی پهلون

شهید گمنام سلام،

پرستوی مهاجر من، صفا دادی به شهرمون



وقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید،

تو مگه کجا بودی؟

وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،

تو مگه کجا بودی؟

وقتی رسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد،

مگه با آقا بودی؟

وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا سلام الله علیها می چکید،

تو مگه کجا بودی؟

 



شهید گمنام، دوباره زائرت شدم
شهید گمنام، بـازم کـبوترت شدم
 
شهید گمنام بگو،
بگو به من حرف دلت رو،تا کی می خوای سکوت کنی!

شهید گمنام بگو،

پس کی می خوای فکری برای بغض توی گلوت کنی؟
 
 



راستی هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره،
چرا اینجا خوابیدی؟

راستی مادر نصفه شبا با گریه از خواب می پره،

چرا اینجا خوابیدی؟

راستی بابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،

خدا رحمتش کنه !

راستی کسی نیست مادر و حتی یه دکتر ببره،

چرا اینجا خوابیدی؟
 

 



خودم می دونم، شرمنده پلاکتم
مدیون اشکِ فرزند بی پناهتم
 
حق داری هر چی بگی،
تازه دارم کنار قبرت فکر دقایق می کنم!

حق داری هر چی بگی،

به روم نیار گلایه هاتو خودم دارم دق می کنم!


باشه دیگه کل وصیت هاتو اجرا می کنم،

تو فقط غصه نخور!

باشه دیگه دعا برا یوسف زهرا می کنم،

تو فقط غصه نخور!

باشه دیگه کاری برا غوغای محشر می کنم،

تو فقط غصه نخور!

باشه دیگه فکری برا اشکای رهبر میکنم،

تو فقط غصه نخور!

   

Powered by FAchat