(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : یا جواد الائمه ع ادرکنی
نمایش موضوع اصلی :

مطهره سادات پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ ۰۷:۵۷ قبل از ظهر

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت

آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت

می خواست که فریاد کند تشنه لبم

از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت



روضه شهادت امام جواد (ع) - عنایات جواد الائمه - محمدرضا طاهری

عنایات جواد الائمه رو بخونید،خیلی عجیبه،بارها و بارها این نانجیب ها به اذیت و آزار این ذوات مقدسه پرداختند،مخصوصاً جواد الائمه رو از سنین خردسالی مأمون ملعون اذیت و آزار می كرد،اُم فضل ملعونه اومد پهلوی ملعون،شكایت آورد،اینقدر بدگویی از آقا جواد الائمه كرد،تاریخ نوشته،مأمون ملعون،مست لایعقل بود،شبانه از خانه بیرون شد،سوار بر اسب،شمشیر در دست،وارد حجره ی جوادالائمه شد،با خیال باطل خودش،شمشیر آنقدر بر بدن نازنین آقا جوادالائمه زد،دخترشم داره میبینه،دخترش با اینكه خودش اومده تحریك كرده بابارو،ترسید،گفت:عجب كاری بابام كرد،مست بود نفهمید،اگه هشیار بشه،شاید منم اذیت كنه،این طور تحریكش كردم،وقتی به هوش اومد گفت:بابا فهمیدی چیكار كردی،گفت:نه.گفت:وارد حجره ی جواد الائمه شدی با شمشیر،او را قطعه قطعه كردی،گفت:نه باورم نمیشه.چون بعد از اینكه آقا امام هشتم به شهادت رسید،همه ی مردم از مأمون برگشتند،دیگه نمی خواد خطای قبلش رو تكرار كنه،خادمش رو طلبید،گفت:ببینم من دیشب تو چه حالی بودم،گفت:امیر همینطور كه دخترت گفت:رفتی تو حجره ی جواد الائمه،با شمشیر بر پیكر جواد الائمه زدی،ترس بیشتر بر بدنش افتاد،گفت:برو یه خبری بیار ببینم چه خبری شده،وارد حجره ی جوادالائمه شد،دید آقا سر سجاده اش نشسته،خیلی خدا رو شكر كرد،برگشت،گفت:الحمدالله اونجور كه من دیدم جوادالائمه سالمه،اما دیدم دیشب چیكار كردی،گفت:بگید جوادالائمه بیاد،اكرام،احترام،حرفم اینه،آقا جوادالائمه،با وجود اینكه این نانجیب،دیشب مست وارد حجره اش شد،این جسارت رو كرد،گفت: مامون،می خوام یه حرزی بهت بدم،حرز منه، این حرز همرات باشه،هیچ موقع دشمن به تو آسیبی نمی رسونه،بعد تو بری در خونه جواد الائمه دست خالی برگردی...





Powered by FAchat