(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : انروزی که یاران مهدی منو ب زور برد فوتسال
نمایش موضوع اصلی :

سینا جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۳۷ بعد از ظهر

صبحش محل کارم با بچه ها فوتسال رفته بودم و عصر که شد یاران مهدی اصرار داشت که بریم فوتسال گفتم داداش گلم من صبح بازی کردم تازه کفش ولباس ندارم همش محل کاره گفتش من خودم برات درستش میکنم وسریع با دوتا زنگ همه چیو اماده کرد بازم دلم نمیخواست برم ولی اصرار از اون بود وانکار ازمن، اخرش گفت دوستام گفتن باید سینا رو بیاری ببینیمش رفتیم. رفتیم سالن وبچه ها شون رو دیدیم واونا ما رو دیدن واحوال پرسی واین حرفاوتحویل گرفتن درحد لالیگا.موقع نماز مغرب وعشابودمنو یاران همونجا کنارسالن نماز رو خوندیم  بقیه هم اصلا نشنیدن صدای اذان رو(این قسمت نمازخوندن رومحض ریا ورونوشت به ادمین جهت کسب درجات بالاتر گفتم)بچه ها در موقعی که ما نماز میخوندیم اونها تمرینهای اولیه و گرم می کردن ولی ما دونفر نتونستیم نمازم تموم شدو بدون گرم کردن رفتیم داخل زمین وبازی اول رو با پنالتی رفتیم بالا، بازی بعد من رفتم جلو مهدی روگفتم فقط توپ بریزهمین کارت باشه بقش با من، اقا دوتا پاس عالی داد دوتاش رو گل کردیم تیم روبرو 2 دقیقه بیشتر تو زمین نبود تموم رفتن بالا سه تیمه بودیم اخه تاکتیکمون یا همون تاکاتیکامون یا تیک تاکمون بازی بعد هم قرار شد همین باشه تاکتیکمون تیک تاکمون نمی دونم اخرش قرار شد من جلو باشم وتوپ بریزن منم بزنم تو گل وتمام اقا یاران مهدی یه توپ فرستاد تک وتک شدم با دروازبان ودروازبان اومدجلو توپ بگیره دریبلش کردم وچرخش زدم که بزنم توی گل که تکل رو رفت زیر پام توهوا تلوتلو میخوردم که احساس درد شدیدی از قسمت کشاله ران  کردم وفقط به خودم می پیچیدم روی زمین، دوسه نفری از این پزشکای سنتی هم بودن واومد پام رو بگیرن که مثلا پام ماهیچه هاش گرفته گفتم دست نزنید خودم فهمیدم چی شده وپس از چند دقیقه با کمک یاران مهدی از زمین اومدم بیرون با همون لباس ورزشی وبقیش رو نمیشه گفت اومدیم خونه که  بدجور خانواده هم نگران شدند.حالا از تجویزات یارن بگم که اقا اومدن ویه دونه ماساژور داشتند اوردن گذاشتن محل درد ومن بدتراز بدتر شدم میبینین توروخدا این پزشکای حرفه ای رو کشتن ما رو با طبابتشون.فرداروزش ساعت 3 نصف شب از شدت درد بیدار شدیم وتا صبح نخوابیدیم ورفتیم دکتر ومتخصص گفتن که لگن شکسته ترسیدیم علی الحساب سکته زدیم دکتر خوش به حالش بشه بماند رفتیم سی تی اسکن گرفتیم وفهیمیدم که نه بابا رباط های کشاله ران کش اومده وبدتر از اون فهمیدیم که سه ماهی از میادین دور هستیم حالا چی باید به یاران مهدی گفت نمیدونم شما یه چیزی بگین


Powered by FAchat