(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : خودتون خواستید و خودتونم شهید شدید
نمایش موضوع اصلی :

نرگس سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۱۳ بعد از ظهر

 

دل نوشت:

چشمات کو برادرم..!!  فداش کردی..؟؟  برای چی..؟؟  برای کی..؟؟ برای دفاع از ناموست..!!

خوب شد..!! خوب شد که امروز دیگه نیستی..!!  نیستی تا ببینی..!!

بعضی ها که ادعای روشنفکری میکنن چه طوري لباس میپوشن..!!

چگونه رو حرفای شما پا میذارند..!!

آخ....!!!  شيطونه ميگه....!!! اصلا به من چه.... اگه اصلاح ميشن كه هيچي!!! اگه نه:

پاشون بشكنه...

 

 

ديروز جنگ سخت بود

تير و ترکشا مستقيم به هرکي ميخورد و شهید ميشد خانوادش سرش رو بالا ميگرفت چون خانواده

 شهيد بودن. امروز جنگ نرمه تير و ترکشا غير مستقيم اصابت ميکنن

به هر کي بخوره، فساد مياره، بي حجابي، اعتياد و...

و هر کي تو اين راه بميره خانوادش سرش رو پایین ميندازه

چون فرزندشون در اثر اعتياد، زياده روي تو مصرف مشروب، بي عفتي و... مرده!!

حالا خداوكيلي ديروزيا خوب بودن يا امروزيا...؟؟؟

 

 

راستی حاجی قبلنا عده ای میگفتند شما رفتید بجنگید که چي بشه

خودتون خواستید و خودتونم شهید شدید

حاجی رفتی که آزادی داشته باشیم...؟؟

آخه واسه كي؟؟؟؟

واسه عده ای كه آزادی رو فقط تو پوشیدن مانتوهايی که روز به روز تنگ تر

و روسری هایي كه روز به روز کوچيکتر میشن میدونند؟؟؟

يا واسه اونايي كه آزادي رو تو چشم چروني و هرزگي و بي عفتي ميبينن؟؟

 

 






حاجي جون...

آخه فدات شم چرا منو با خودت نبردي؟؟

چرا تو بايد الان كنار حوض كوثر باشي و من تو لجنزار دنيا گرفتار؟؟؟

حاجي جون مغزم داره سوت ميكشه... بدجوري تب كردم...

آخه بدبختي اينه كه حتي نميتونم همين ساحل گيسوم يا انزلي كه تو چند قدميمه برم و يه تني

به آب بزنم و تبم بيفته... آخه قربونت برم ... من برم دريا... اينا كجا برن؟؟؟


Powered by FAchat