راه که افتاد...
آرزویش این بود که آب را خنک برساند تا خیمه ها !
کمی بعدتر
خدا خدا می کرد...
که بتواند یک جرعه ، فقط یک جرعه آب را برساند تا خیمه رباب !!!
Powered by FAchat