(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : متن خطبه ی سیدالشهدا در منی فوق العاده خواندنیست، انگار برای امروز ماست.
نمایش موضوع اصلی :

غروب کربلا 313 شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۱۸ بعد از ظهر

 

متن خطبه ی سیدالشهدا در منی فوق العاده خواندنیست، انگار برای امروز ماست. 

☂ سخنران: حسین پسر علی

☂ مکان: منا

☂ زمان: ذی حجه سال ۶۰ هجری(یک سال قبل از عاشورا)

☂ حضار: ۲۰۰ صحابی پیامبر ۵۰۰ نفر از تابعین و صدها تن از آگاهان امت

☂ مخاطب: همه‌ی تاریخ (شاید ما باشیم! به شرط اینکه به قیامت ایمان داشته باشیم !)

شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده اید. این حقوق را نادیده گرفته¬اید و سکوت کرده¬اید اما هر چیز که فکر میکردید حق خودتان است مطالبه کردید. 

شما هر جا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران میکند اما هر جا منافع خودتان بود ان را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. 

شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و

اسلام درگیر بشوید.

.
.
.
【متن کامل:】 

بسم الله الرحمن الرحیم

ای مردم، عبرت بگیرید از موعظه‌ای که خداوند به دوستان خود در قرآن می‌فرماید. اگر شما خود را اولیای خدا می‌دانید و اگر دین دارید و مخاطب قرآن هستید پس بی‌تفاوت

نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده‌اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آن‌ها را توبیخ کرده‌است که چرا مردان خدا در

جامعه و حکومت، بی‌عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود: “نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آن‌ها

که امر به معروف و نهی از منکر نکردند و چه بد عمل کردند.”


خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد، زیرا ستمگرانی جلوی چشم آن‌ها فساد می‌کردند، اینان می‌دیدند اما سکوت می‌کردند و دم بر

نمی‌‌آوردند. خداوند چنین کسانی را کافر خوانده و توبیخ کرده که چرا در برابر بی‌عدالتی، تبعیض و فساد در حکومت و جامعه‌‌ی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه و

ماست‌مالی می‌کنید و رد می‌شوید؟ چرا سکوت کرده‌‌اید؟ علت آن این است که عده‌‌ای از شما می‌خواهید سبیلتان را چرب کنند و عده‌‌ای از شما هم می‌ترسید سبیلتان را

دود بدهند. عده‌‌ای طمع سفره دارید و سفره‌‌ی چرب می‌خواهید تا بخورید و می‌گویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض خطر کنیم؟ فعلا

که بساط‌‌مان رو به راه است. عده‌‌ای دیگر از شما نیز می‌ترسید. اما 【مگر در قرآن نمی‌خوانید که فرمود: از مردم نترسید. از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید، از من

بترسید! آیا شما این آیه را ندیده‌‌اید؟ آیا سوره‌‌ی توبه را نخوانده‌‌اید که می‌گوید زنان و مردان مومن نسبت به یکدیگر ولایت اجتماعی دارند و حق دارند در کار یکدیگر دخالت

کنند، به این اندازه که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. خداوند این حق و اجازه را داده‌است که شما نسبت به یکدیگر بی‌‌تفاوت نبوده و بلکه حساس باشید. اگر

همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بی‌‌عدالتی و تبعیض اجرا شود بقیه‌‌ی

فرائض و تکالیف الهی نیز اجرا می‌شود. همین یک حکم را شما عمل کنید! نترسید! 】 دنبال دنیا نباشید! سورچران نباشید! اما هیهات که شما اهل همین یک تکلیف هم

نیستید. ولی من هستم. امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به اسلام و دین است منتها نه صرفا دعوت زبانی، و این که فقط بگویید ای مردم اسلام خوب است بیایید و

مسلمان شوید و تمام. نهی از منکر با رد مظالم و جبران همه‌‌ی بی‌‌عدالتی‌‌هایی که می‌شود و شده‌است باید همراه باشد و نه صرفا گفتن این که عدالت خوب است و ظلم

بد است. یعنی در برابر ظلم و ستم‌هایی که می‌شود، ایستادن و آن‌ها را عقب زدن. جبران بی‌عدالتی‌‌ها وظیفه عملی شماست. باید درگیر شوید و با ستمگران، چشم در

چشم بایستید و بگویید: نه! باید انتقاد و اعتراض کنید و یقه‌‌شان را بگیرید. تقسیم عادلانه بیت المال و اموال عمومی و توزیع عادلانه ثروت حکم خداست. گرفتن مالیات از

ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکلیف است.


شما گروهی که به نخبگان مشهورید و عالمان دین خوانده می‌شوید، به خاطر خداست که در نزد مردم هیبت دارید و بزرگان و ضعفا از شما حساب می‌برند.

مردم به نام دین از شما حساب می‌برند، احترامتان می‌‌گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می‌دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آن‌ها ندارید و هیچ خدمتی به این مردم

نکرده‌‌اید. مردم برای شما احترام می‌گذارند و شفاعت شما را می‌پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. و با هیبت و کبکبه رفتار می‌کنید. به راستی

چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده‌‌اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق

الهی کوتاهی کرده‌‌اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده‌اید.


حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کرده‌‌اید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده‌‌اید. این حقوق را نادیده گرفته‌‌اید و سکوت کرده‌‌اید اما هر چیز که فکر

می‌کردید حق خودتان است مطالبه کردید. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران می‌کند اما هر جا منافع خودتان بود آن را

به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش‌ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش‌‌ها و

دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید. با همه‌‌ی این کوتاهی‌‌ها از خدا بهشت را هم می‌خواهید؟ پس از همه‌‌ی این عافیت‌طلبی‌‌ها و دنیا پرستی‌‌ها

منتظرید که در بهشت همسایه‌‌ی پیامبران او باشید! در حالی که من می‌ترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام گیرد و خداوند از شما انتقام خواهد گرفت.


مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نیست. شما مردان الهی و مجاهدان و عدالت‌‌خواهان را اکرام و احترام نمی‌کنید و تکلیف شناسان را قدر نمی‌دهید. حال آن که

به نام خدا در میان مردم محترم‌اید. می‌بینید که پیمان‌های خدا در این جامعه نقض می‌شود و آرام نشسته‌‌اید و فریاد نمی‌زنید اما همین که به یکی از میثاق‌های پدرانتان

بی‌‌حرمتی شود داد و بی‌داد به راه می‌اندازید. میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته شده، شما آرامید، سکوت کرده و آن را توجیه می‌کنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه

تحقیر شده است. لال‌ها، زمین‌گیران، کوران، فقرا و بیچاره‌‌ها در سرزمین‌های اسلامی بر روی زمین رها شده‌‌اند و بی‌‌پناهند و کسی به این‌ها رحم نمی‌کند. شما به این

وظیفه‌‌ی دینی و الهی‌‌تان عمل نمی‌کنید و کسی مثل من هم که می‌خواهد عمل کند، کمکش نمی‌کنید. میثاق خدا این است که بیچاره‌‌ها و زمین‌گیرها نباید در شهرها

گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما به این میثاق خیانت کرده‌‌اید. شما مدام به دنبال ماست‌مالی و مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت

هستید تا خودتان امنیت داشته‌باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است. همه‌‌ی این‌ها محرّمات الهی بود که

می‌‌بایست ترک می‌کردید و نکردید.


شما می‌‌بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می‌کردید و نکردید، و مصیبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود

و شما را نماینده‌‌ی اسلام می‌دانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری

کردید که این مقام را از آن‌ها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این

که همه چیز روشن بود.

【اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست صالحان قرار می‌گرفت، اما شما در برابر بی‌‌عدالتی و ستمگران، تمکین و

امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آن که آنان به شبهات عمل می‌‌کنند و طبق شهوات خود حکومت می‌‌کنند و دین را از حکومت تفکیک کردند. فرار شما از

مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کرد، شما به زندگی دنیایی چسبیده‌‌اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید.】 


اما بدانید که هر کس در راه خدا کشته نشود، عاقبت می‌‌میرد. آیا گمان می‌‌کنید اگر شهید نشوید تا ابد زنده می‌‌مانید؟ بدانید که اگر شهید نشوید، مدتی بعد با ذلت

می‌‌میرید. شما از دنیا دست بر نمی‌‌دارید، اما دنیا از شما دست برمی‌‌دارد. پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزش‌ها

مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده‌‌اید. گروه‌هایی از مردم برده‌‌ی اینان شده‌‌اند و مثل

برده‌‌های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له می‌شوند. عده‌‌ای نان شبشان را نمی‌‌توانند تهیه کنند. در هر شهری عده‌‌ای را گماشته‌‌اند که افکار عمومی را

بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمی‌توانند دستی را که به سمتشان می‌آید تا به آن‌ها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه‌‌ی این صحنه‌‌ها را می‌دیدید و

کاری نمی‌کردید. اینان عده‌‌ای ستمگر و صاحبان قدرت‌‌اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می‌‌کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می‌‌کنند و متاسفانه بی چون

و چرا هم اطاعت می‌‌شوند. در حالی که نه خدا را می‌‌شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می‌‌کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده‌‌ای باج‌گیر

حکم می‌رانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما باز هم ساکتید.


خدایا تو می‌‌دانی که 【قیام ما له‌‌له زدن برای سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای بر پا کردن نشانه‌‌های دین تو قیام کردیم. این‌ها

علامت‌های راهنمایی و تابلوهای راه را انداخته‌‌اند و من می‌خواهم دوباره این تابلوها را برپا کنم.】 قیام برای این است که مردم گیج و گمراه شده‌‌اند و باید آگاه شوند. باید

خونمان را به صورت این خواب زده‌‌ها بپاشیم تا بیدار شوند…


عربی:

اعتبروا ایهاالناس بما وعظ الله به اولیا من سو ثنائه علی الاخبار اذ یقول : « لو لا ینهیهم الربانیون و الاخبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت» و قال : « لعن الذین کفروا من

بنی اسرائیل علی لسان داوود وعیسی ابن مریم ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون، کانوا لا یتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون »


و انا عاب الله ذلک علیهم لانهم کانوا یرون من الظلمه الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبه فیما کانوا ینالون منهم و رهبه مما یحذرون والله یقولک «

فلا تخشو الناس واخشون » و قال : « المومنون والمومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر » فبدالله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه منه

لعلمه بانها اذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض کلها هینها و صعبها و ذلک ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاه الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفه الظالم و قسمه

الفیی و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقها


ثم انتم ایتها العصابه عصابه بالعلم مشهوره و بالخیر مذکوره و بالنصیحه معروفه و بالله فی انفس الناس مهابه . یها بکم الشریف و یکرمکم الضعیف و یوثرکم من لا فضل لکم

علیه و لاید لکم عنده , تشفعون فی الحوائج اذا امتنعت من طلابها و تمشون فی الطریق بهیبه الملوک و کرامه الاکابر. الیس کل ذلک انما نلتموه بما یرجی عندکم من القیام

بحق الله و ان کنتم عن اکثر حقه تقصرون فاستخففتم بحق الائمه


فاما حق الضعفا فضیعتم و اما حقکم بزعمکم فطلبتم . فلا ما لا بذلتموه و لا نفسا خاطرتم بهاللذی خلقها و لا عشیره عادیتموها فی ذات الله انتم تتمنون علی الله جنته و مجاوره رسله و امانا من عذابه . لقد خشیت علیکم ایهاالمتمنون علی الله ان تحل بکم نقمه من نقماته لانکم بلغتم من کرامه الله منزله فضلتم بها و من یعرف بالله لا تکرمون و انتم بالله فی عباده تکرمون و قد ترون عهودالله منقوضه فلا تفزعون و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون و ذمه رسول الله صلی الله علیه و اله محفوره و العمی والبکم والزمنی فی المدائن مهمله لا ترحمون و لا فی منزلتکم و لا من عمل فیها تعینون و بالادهان و المصانعه عندالظلمه تامنون , کل ذلک مما امرکم الله به من النهی و التناهی و انتم عنه غافلون . و انتم اعظم الناس مصیبه لما غلبتم علیه من منازل العلما لو کنتم تشعرون .

ذلک بان مجاری الامور والاحکام علی ایدی العلمات بالله الامنا علی حلاله و حرامه فانتم المسلوبون تلک المنزله و ما سلبتم ذلک الا بتفرقکم عن الحق واختلافکم فی السنه

بعد البینه الواضحه . و لو صبرتم علی الاذی و تحملتم الموونه فی ذات الله کانت امورالله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع و لکنکم مکنتم الظلمه من منزلتکم واستسلمتم

امورالله فی ایدیهم یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات . سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت و اعجابکم بالحیاه التی هی مفارقتکم , فاسلمتم الضعفا فی ایدیهم فمن

بین مستعبد مقهور و بین مستضعف علی معیشته مغلوب , یتقلبون فی الملک بارائهم و یستشعرون الخزی باهوائهم اقتدا بالاشرار و جراه علی الجبار , فی کل بلد منهم

علی منبره خطیب یصقع , فالارض لهم شاغره و ایدیهم فیها مبسوطه و الناس لهم حول لا یدفعون یدلامس , فمن بین جبار عنید و ذی سطوه علی الضعفه شدید , مطاع لا

یعرف المبدی المعید فیاعجیا و مالی اعجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل ] لا [ علی المومنین بهم غیر رحیم . فالله الحاکم فیما فیه تنازعنا والقاضی

بحکمه فیما شجر بیننا.


اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک ویامن المظلومون من عبادک

و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک . فان لم تنصرونا و تنصفونا قوی الظلمه علیکم و عملوا فی اطفا نور نبیکم . و حسبناالله و علیه توکلنا و الیه انبنا و الیه المصیر



 

Powered by FAchat