(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : می شه یه نشونه بهم بدي
نمایش موضوع اصلی :

یسنا یکشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۱۹ بعد از ظهر


ماه رمضون داره تموم میشه و من هنوز هم در کوچه های تردید دلم به دنبال ردی از تایید توام. 



ماه رمضون تموم شد و من موندم با دعایی که ناگفته موند تو شب آروزها .



يا رفيق



مي دونم دلت ميگيره از نوشتن هاي گاهگاهم و گناه هاي هميشگي ام .



يا رفيق



مي دونم لیست گناهانم سیاه سیاهه و هر روز به روزترش میکنم.



ولی دلم بد جوری تنگ شده براش...



 دلم مي خواد يه لحظه از اين قطارها و ماشين ها و آدم هايي كه با سرعت



 از كنارم رد مي شند جدا بشم و توي يكي از همين روزهايي كه به پاييز داره نزديك ميشه



 آروم راهم رو كج كنم و قيد سر كار رفتن و درس و كلاس رو بزنم



 تنهايي يه بليط براي مشهد بگيرم.



بعد با خيال راحت بيام يه گوشه حرم يه جاي دنج پيدا كنم و بشينم 



 يه نگاه به گنبد طلا كنم و يه نگاه به پنجره فولاد و هيچي نگم



 اونوقت از گوشه چشم اشك بريزم و خودمو خالي كنم



می شه یه نشونه بهم بدي که هنوزهم نگاهت گره خورده به دل بی معرفت من ....



هنوز هم دوستم داری.... به نشونه برای این که دوباره ضامنم بشی و دستم و بگيري....


Powered by FAchat