(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : دیوانه!!!!!!!!
نمایش موضوع اصلی :

قاصدک پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۳۹ قبل از ظهر

همسرپادشاه، دیوانه ای را دید، که با کودکان بازی می کردوبا انگشت بر زمین خط می کشید.

پرسید:چه میکنی؟

گفت: خانه میسازم

پرسید: این خانه را میفروشی؟

گفت: می فروشم

پرسید: قیمت آن چقدر است؟

دیوانه مبلغی را گفت!

همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند دیوانه پول را گرفت ومیان فقیران قسمت کرد.

هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانه ای رسید خواست داخل شود اما اورا راه ندادند و گفتند:

این خانه برای همسر توست!!

روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید:همسرش قصه آن دیوانه را تعریف کرد!

پادشاه نزد دیوانه رفت اورا دید که با کودکان بازی می کند وخانه می سازد.

گفت این خانه را میفروشی؟ دیوانه گفت میفروشم.

پادشاه پرسید بهایش چه مقدار است؟

دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!

پادشاه گفت:به همسرم به قیمت ناچیزی فروختی!

دیوانه خندیدو گفت:همسرت نادیده خرید وتودیده می خری!!!!

میان این دو فرق بسیار است!!!!!

ارزش کارهای خوب به این است که برای رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا........!


Powered by FAchat