(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : امام زمان (روحی لک الفداء) روضه می خواند نمایش موضوع اصلی : |
امام زمان (روحی لک الفداء) روضه می خواند مقدس اردبیلی می فرماید: آمدم كربلا زیارت اربعین بود از بسكه دیدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با این طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشویم . گفتم : همین گوشه صحن می ایستم زیارت می خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع كردم یك وقت گفتم : طلبه ها این آقا طلبه ای كه در راه برای ما روضه می خواند كجا است ، گفتند: آقا در بین این جمعیت نمی دانیم كجا رفته است . در این اثناء دیدم یك عربی مردم را می شكافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبیلی می خواهی چه كنی ؟ گفتم می خواهم زیارت اربعین بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان من هم گوش كنم . زیارت را بلندتر خواندم یكی دو جا توجه ام را به نكاتی ادبی داد وقتی كه زیارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : این آقا طلبه پیدایش نشد؟ گفتند: آقا نمی دانیم كجا رفته است یك وقت این عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی چه می خواهی ، گفتم : یكی از این طلبه ها در راه برای ما گاهی روضه می خواند، نمی دانم كجا رفته ، می خواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند. آقای عرب بمن فرمود مقدس اردبیلی می خواهی من برایت روضه بخوانم ؟ گفتم : آری آیا به روضه خواندن واردی ؟ فرمود: آری كه در این اثناء دیدم عرب رویش را به طرف ضریح اباعبداللّه الحسین (ع ) كرد و از همان طرز نگاه كردن ما را منقلب كرد یكوقت صدا زد یا اباعبداللّه نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ كدام یادمان نمی رود از آن ساعتی كه می خواستی از خواهرت زینب (علیهاالسلام ) جدا شوی در این هنگام دیدم كسی نیست فهمیدم این عرب مهدی زهرا(علیهاالسلام ) بوده واقعا ساعت عجیبی بود ترجمه كامل الزیارات ص 416 |
Powered by FAchat