(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : دیگر گله بس نیست!؟
نمایش موضوع اصلی :

بانوی آفتاب پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۰۹ بعد از ظهر



از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی

گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند

صد ناز بکردی و خریدم، گله کردی

جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور

از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی

گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم

بر بخشش بی منت من هم، گله کردی

با اینکه گنه کاری و فسق تو عیان است

خواهان توام، تویی که از ما گله کردی

هر روز گنه کردی و نادیده گرفتیم

با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی

صدبار تو را مونس جانم طلبیدم

از صحبت با مونس جانت، گله کردی

رغبت به سخن گفتن با یار نکردی

با اینکه نماز تو خریدم، گله کردی

بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟!

بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟!

از عالم و آدم گله کردی و شکایت

خود باز خریده ام گله ات را، گله کردی


شاعر:الهام دهقان

Powered by FAchat