خادم الشهداء؛ دلتنگ توام فرمانده سپاه و لشکر علی‌بن ابیطالب، دلتنگ توام آقا مهدی زین‌الدین، دلتنگ لشکری هستم که فرماندهی آن را به تو سپرده بودند و فرماندهی آن را با دل و جان به عهده گرفته بودی و نیروهای لشکر به فرماندهی تو غرور و افتخار داشتند.
خادم الشهداء | من دلتنگ توام، دلتنگ همه خوبی هایی که از تو به یاد دارم. دلتنگ آن روزهایی که در حلقه محبت هزاران بسیجی قرار می گرفتی و پس از هر سخنرانی، ناخواسته بر دوش بسیجی ها قرار داشتی و شعار فرمانده آزاده، آماده ایم آماده آنان را می شنیدی و به همین دلیل لشکری که فرماندهی آن را به عهده داشتی، لشکر خط شکن می شد و همیشه آماده انجام هر ماموریتی بودی.

تو فرمانده لشکری بودی که ابهت و اقتدار آن را در جزایر مجنون و در عملیات خیبر به رخ دشمن کشیدی و در مجنون ترین جزیره دنیا و در حماسه به یادماندنی آن دشمن را به خاک مذلت کشاندی و نشاندی.

تو فرمانده لشکری بودی که در کوه های صعب العبور غرب و در عملیات والفجر 4 در مریوان و پنجوین صلابت و ایستادگی را به کوه های آن سامان آموختی، تو در مهران، در فکه، در عملیات رمضان و پاسگاه زید و در عملیات بیت المقدس به دشمن درس عبرت آموختی تا از کرده خود پشیمان شود، تو فرماندهی بودی که فرماندهی را به رخ دشمن کشیدی و دشمن همواره نام زیبای تو را بر زبان جاری داشت و از نام تو وحشتی کتمان نشدنی در دل داشت.

دلتنگ توام فرمانده، دلتنگ صلابت تو در میدان رزم، دلتنگ ابهت تو در فرماندهی، دلتنگ اخلاق نیکوی تو با رزمندگان، دلتنگ تواضع تو در برابر خدای لاشریک له، دلتنگ سجده های طولانی تو در هر نماز و نیایش.

محمد خامه یار