(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : جایی نرفته ام
نمایش موضوع اصلی :

یسنا چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۳ ۰۹:۱۸ بعد از ظهر


جایی نرفته ام



همین جا هستم



پشت همین دیوارهای لعنتی



ممنوع الخروجم



وشاید ممنوع الصدا



یا ممنوع التصویر



که هیچ رسانه ای بازتابم نمی دهد



گاهی کنار پنجره های بسته تجمع می کنم



گاهی در اتاقم اعتصاب



بی فایده ست



پدرم به کلاغ ها حق السکوت می دهد



و مادرم



 خبرهای لو رفته را تکذیب می کند



نگرانند چهارده سالگی



از سرم نیفتاده باشد



و ریزش برگ ها در فصلی بعید



بهانه ای شود برای کوچیدنم



آهسته فرو می ریزم



آنقدر آهسته که



ذره ای از غبارم



گلوی کسی را به سرفه نیندازد



و آرام آرام



خودم را



از تمام عکس ها پاک می کنم



از تمام خاطره ها



مثل امروز که خودم را از آینه ...



و تو منجی ساختگی من!



آنقدر نمی آیی که



به این دیوارهای لعنتی



عادت می کنم



مثل ماهی به تنگش



مثل اسیری به اردوگاهش


Powered by FAchat