(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : راستی خدا\"دلم هوای دیروز را کرده،هوای روزهای کودکی را
نمایش موضوع اصلی :

یسنا یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ ۱۰:۳۶ قبل از ظهر

/۱٥




 



دیگه نمیدونم چی بنویسم.فقط میدونم بازم دلم گرفته،اصلا من کیم؟؟همونی که هیچ وقت نمیخوادعوض بشه ،همون که همه کنارش خوشن ولی خودش دلش یه دنیادرده ،همونی که سایه بی کسیای خیلیا بود ولی هیشکی سایه خودش نشد همونی که مهمون اشکای دیگران بود ولی هیشکی بغض خودشوندید،همونی که فکرمیکنی سختم هیچی منونمیشکنه ولی نمیدونستی که بایه تلنگرمیشکنم،همونی که همش مواظبه هیچکسی ازش ناراحت نشه،همونیم که خیلی حرفاتودلشه ولی بازسکوتوترجیح میدم .همیشه مهربون وصمیمی میخندم،همیشه باهمه صادق هستم،کوه دردم، خسته ام ولی بازمیخندم،شکست خوردم ازهمه لحاظ، دیگه نمیتونم بخندم،آره قلبم شکسته،خیلی دردبدیه،این درد عجب منوسوزونده،بین موندن ورفتن ،سخته،سخته ندونی کدومو انتخاب کنی رفتن یاموندن،دوراهی بدیه،خداکنم هیچکس تودوراهی نباشه.ازدست خودم شاکیم،ازاینکه همش باید اونی باشم که قلبم میگه،ازاینکه یه بار نشد دلم راضی باشه که یه کاری روکه من میخوام انجام بشه،ازاینکه همش بگم خداخدا ولی باز مجبوربه سکوت بشم،بدجوری دلم گرفته،ولی باید باورکنم این......خدا مث همیشه هواموداشته باش میدونی تنهاپناه بی کسیامی



 



راستی خدا"دلم هوای دیروز را کرده،هوای روزهای کودکی رادلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد،دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،الفبای زندگی رامیخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند،دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان،هر چه میخواهید بکشید،این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تودلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم،آن را نچینم چون گل بی وفاست.دلم میخواهد ...اما... می شود باز هم کودک شد؟؟؟؟


Powered by FAchat