(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : دوران ظهور، دوران اخلاق عملی و به وجود آمدن انسانهای حقیقی! نمایش موضوع اصلی : |
دوران ظهور، دوران اخلاق عملی و به وجود آمدن انسانهای حقیقی!
«السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان» ما باید بدانیم که حضرت حجّت(عج)، الگوی عملی اخلاق و هادی الهی هستند و همه اولیاء میدانند که دوره ایشان، دوره اخلاق و تزکیه عملی است. الآن انسان حقیقی، کم است، امّا آن دوره انسانهای حقیقی به وجود میآیند. بد است که صورت ظاهر در لباس انسانیّت باشیم، یعنی دست و پا و چشم و گوش و دهان و ترکیب انسانی داشته باشیم، امّا انسان نباشیم! امّا آن دوره، همه، انسان میشوند. بهبه! انسان. تازه معنای انسانیّت معلوم میشود یعنی چه. وقتی مکارم اخلاق، رشد میکند، تازه بشر انسانیّت را درک میکند و بعد آن کسانی را که نگذاشتند اجداد ما ببینند انسانیّت یعنی چه، لعن میکند. لذا بخواهیم آقاجانمان بیاید. آقاجان! یابنالحسن! قربانت بروم به نظر میآید تا نیایی درست نمیشود. نمیدانم این که عرض کردم هرشب با آقاجان حرف بزنید، میزنید یا خیر، غوغاست، محشر است. من در یک مجلسی که به صورت ماهانه برگزار میشود، خدمت بعضی از آقایان میروم و بعضی از نکات اخلاقی را بیان میکنم، یکی از آقایان بعد از سومین جلسه، پیش من آمد و گفت: آقا! خدا گواه است یک چیز بگویم باور نمیکنید. شما چه چیزی به ما یاد دادید؟ گفتم: من نگفتم، اولیاء بیان کردند. خوش به سعادتتان. گفت: حال من با این صحبت با آقا تغییر کرده، وضعم عوض شده، گوشم شنوا شده و … . عزیز دلم! با آقاجان حرف بزن، مولای خوبیهاست. بگو: آقاجان! من خودم به تنهایی نمیتوانم، دنیا فریبنده است، جلوات و ظواهر دنیا من را با خودش میبرد. اگر شما عنایت کنی، درست میشود. یابن الحسن! آقاجان! به قربانت بروم. عرض کردم یک دقایقی حرف بزن، به تعبیر عامیانه مسواکت را هم زدی، میخواهی بخوابی، دقایقی حرف بزن. سرّش را هم یکی دو مرتبه بیان کردم. گفتم: برای این که اگر موقع خواب، آخرین حرفها را با آقاجان بزنی، وقتی خوابیدی، اگر آن لحظه ملکالموت آمد، چون میدانید: «النوم اخ الموت»، سینه شما را بو میکند، روایت داریم، اگر مؤمن باشی معلوم است آخرین حرفها را با آقاجان زدی، میگوید: معلوم است این عبدالمهدی است، این عشق آقاجان است، راحت جانش را بگیرید. اصلاً بعضی از اولیاء خدا بعد از جان دادن، در مکاشفات بیان کردند: ما اصلاً چیزی به نام جان کندن و درد نفهمیدیم. چیزی را مانند رفتن جان احساس کردیم امّا دردی متوجّه نشدیم، به همین راحتی تمام شد و بعد ملائکه به استقبال ما آمدند. جالب است که تازه اینها ناز میکنند و میگویند: ما آقاجانمان را میخواهیم، آنهایی که با زیارت عاشورا مأنوس بودند، میگویند: حسین را میخواهیم، ابیعبدالله را میخواهیم. آنها را محضر ابیعبدالله و امیرالمرمنین میبرند. کسی که عاشق شد، دیگر حورالعین چه کار میخواهد؟! بهشت چه کار میخواهد؟! آقاجان را میخواهد. بیا من و تو هم در این دنیای وانفسا، عاشق آقاجان شویم. بیا من و تو هم هر شب مدام بگوییم: یابن الحسن! یابن الحسن! در این دورانی که آقا تنهاست، غریب است. خدا گواه است آقاجان خیلی دوست دارد اسمش را صدا بزنی، آقا خیلی غریب است. به خصوص جوانها. بارها گفتم و باز به شما میگویم، به حالتان هم غبطه میخورم، آقا، جوانپسند است. بارها هم به آن هایی که محضر مبارکشان رسیدند، فرموده است: جوانها را با من مأنوس کنیم. من جوانها را دوست دارم. منبع: خبرگزاری فارس |
Powered by FAchat