به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هر وقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند مگه کوری؟  دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد وخویشاوندان ثروتمندش در عزایش گوسفندها سر بریدند.  تازگی ها آدم ها آدم می درند و گرگ های بیچاره بیکار شده اند.  از تصادف جان سالم به در برده است و می گوید زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است وخدا آن بالا هم چنان لبخند می زند.  بعضی ها آرزو دارند زیبا-پولدار-معروف یا مشهور باشند/من فقط می خواهم خوشبخت باشم.  من روزه ام/گرسنه ام ولی همسایه ی گرسنه ام انگار روزه نیست آبی به من دهید این روزه باطل است.  همیشه خودت باش کپی 150 تومان بیشتر نیست  عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند  پدرم معجزه گر بزرگی است ببین چطور سنگ را تبدیل به نان می کند  به قیافه/صورت وظاهر زیبا توجه نکن و دل نبند در زیر خیابان های قشنگ هم فاضلاب جاریست  چشمت به نامحرم می افتد اگر خوشت نیاید که مریضی اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز وبگو "یا خیر حبیب ومحبوب" یعنی خدایا من تورا می خواهم این ها چیه؟ این ها دوست داشتنی نیست هرچه که نباید دلبستگی نشاید "رجبعلی خیاط" 
|