(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : سرسفره ی عقد آروم تو گوشم گفت :
نمایش موضوع اصلی :

یگانه 313 پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ ۰۴:۲۰ بعد از ظهر

سرسفره ی عقد آروم تو گوشم گفت :

میدونی من فردا شهید میشم؟!

خندیدم گفتم ازکجامیدونی نکنه غیب گویی!؟

گفت:آره دیشب مادرم زهرارو توخواب دیدم ازدواجمون هم بهم تبریک گفت, بعدم بهم وعده ی شهادت داد.

بغض کردم گفتم :پس من چی میخوای منو تنهابزاری بری!!

توکه میدونی فردا قراره شهید بشی چرا پای سفره ی عقد نشستی چرامنوبه عقد خودت درمیاری؟؟؟

دستموفشاردادو لبخندی زدو گفت :


آخه شنیدم شهید میتونه بستگانشوشفاعت کنه میخوام توی اون دنیا جزء شفاعت شده هام باشی

میخوام مجلس عروسی واقعی رو اونجابرات بگیرم ...






 

Powered by FAchat