(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : ی کم حنده بد نیس!!!
نمایش موضوع اصلی :

روزهای سخت 01 سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۰ بعد از ظهر

میگه آن چه گذشت!
میگم: غذای جدیده؟
میگه:عارع
میگم:خو حالا چیا توش داره؟وا3 سلامتی خوبه؟
میگه:هر چی تو این هفته پختمو نخوردی رو قاطی کردم دوتا تخم مرغم زدم مث کتلت
سرخش کردم/ اگه اینم نخوری! فردا شب پس از سال ها داریم!!!!!!


من هر وقت خییییلی خوشحال می شم /وسطش یه کم فک می کنم ببینم کجای کار می لنگه

که من ایییینقد خوشحالم/اصولا باید یه ضد حالی باشه توش نمی شه همینجوری که!!!!!


دختر دایی 9 سالم از باباش آیپد میخواد من اونموقه همسن اون بودم
آرزو داشتم مامانم بذاره دستگیره چرخ خیاطیشو دو دور بچرخونم



بزرگترین اشتباه عمرم این بود که:
.
.
.
.
.
.
به بابام پیشنهاد دادم وقتی بیکاره بیاد با لپ تابم بازی کنه!!!


مادرم از خرید برگشته بود کلی خرید کرده بود به مامانم گفتم یکم
پولم به ما بده/ گفت:برو بابا ایناهم با پول عیدی تو خریدم/از کیفت برداشتم
هیچی دیگه! الان ب دلیل سکته ی قلبی تو بیمارستان هستم
یه وضیه ها!!!!


بر اساس یک داستان واقعی:
به فامیلمون میگم:سیستم عامل گوشیت چیه؟
میگه :سیستم عاملش لمسیه!!!!
در این جا چند نکته وجود داره:
1.اصن ی وضی
2.فک فامیله ما داریم؟!
3.خدایا این شادیا رو از ما نگیر


نخ دندون اورال بی 17 هزار تومن!!!!
آخه آدم عاقل با این نخ لای دندونش رو پاک میکنه؟!!!!
با این نخ باید لباس بدوزی بری عروسی
بعععععللللللللههههههههه
ی وضعی شده عجیب



شاد باشید.


Powered by FAchat