(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : خشم شیطان از مسجد رفتن
نمایش موضوع اصلی :

حانیه شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲ ۱۲:۲۶ بعد از ظهر


مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید راهی خانه خدا شد، در راه مسجد مرد زمین خورد و لباس هایش کثیف شد. او بلند شد خودش را پاک کرد و به خانه برگشت، مرد لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه مسجد با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد، مرد گفت: من دیدم شما در راه مسجد دو بار به زمین افتادی از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او خیلی تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند. وقتی به مسجد رسیدند مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به مسجد خودداری کرد، مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار کرد و مجدداً همان جواب را شنید. مرد اول سوال کرد چرا او نمیخواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟ مرد دوم پاسخ داد: (من شیطان هستم) مرد اول با شنیدن این جواب جاخورد. شیطان در ادامه توضیح داد: من شما را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم که از مسجد رفتن منصرف شوی وقتی شما به خانه رفتی و خودت را تمیز کردی و به راه مسجد برگشتی، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم ولی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد بلکه مصمم تر به راه مسجد برگشتی و این بار خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما شوم خداوند گناهان همه افراد دهکده تان را خواهد بخشید بنابراین چراغ آوردم که شما سالم به مسجد برسی.

Powered by FAchat