(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : ویژه نامه گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد
نمایش موضوع اصلی :

غروب کربلا 313 جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۲۰ بعد از ظهر








ویژه نامه گراميداشت قيام خونين پانزده خرداد



نخواستیم شب، فراگیر شود
 



ساعت، سراسر، هیجان دویدن بود. عقربه ها، خود را خسته تر
از زمان، تا نرسیدن های همیشه مدور، می کشاندند.


ساعت داشت از سه بامداد لبریز می شد که آفتاب به فراموشی سپرده شود.

نسیم، خبر پنهان را در سراسر خاک آواز خواند و بادها
و درختان، به شوق زیارت دوباره آفتاب، قیام کردند.


قیام عاشورایی

قطره قطره باران شدند و سیل شدند و راه افتادند
تا بشویند سیاهی و تباهی را. از قم شروع شد
و به تهران و مشهد و تبریز و شیراز کشیده شد.


گلوله ها، صف کشیدند تا گل ها، عطر آزادی را در دهان بادها منتشر نکنند؛
اما پشت این قیام خونین، آرمان عاشورایی حسین علیه السلام خوابیده بود.


نهضت حسینی، با هیچ غبار بی ارزشی، دامن آلوده نخواهد شد.
خون عاشورا، در رگ های ایمان ما جریان گرفت، تا پاسخگوی
«هل من ناصر» فرزندان حسین علیه السلام باشیم.


گل ها، شاخه شاخه برخاستند و برگ برگ، خون شدند
و عطر پرپر شدن شان، راز آزادی و ماندگاری مان شد.





عباس محمدی




باران گلوله ها باریدن گرفت و پیراهن ها، باغچه گل های سرخ شدند.
پانزده هزار کبوتر، در پانزده خرداد چهل و دو، در خون خویش پرپر زدند. 


آسمان، به زیارت کبوتران، بر سنگ فرش خیابان ها بوسه می زد.
خیابان های قم، تهران، مشهد، تبریز و شیراز، بوی حرم می داد.


خیابان ها، زیارت کردنی شده بودند.
نسیم های دلتنگ، به زیارت آمدند؛


زمزمه کنان: «که شهیدان که اند این همه خونین کفنان».
پیراهن ها، بوی یوسف گرفتند و گلوله ها زیر پیراهن ها زائر شدند.



ایران، زخمی شد قم، شیراز، تهران، مشهد و تبریز،... 
ایران، سراسر زخمی بود.
خیابان ها، با خون پرنده ها غسل کردند.


درختان کنار خیابان، زیارت عاشورا می خواندند و
ابرهای تشنه، بغض خویش را بر چشم های سرخ خیابان می باریدند.


نهضت عاشورا، در پانزده خرداد زنده شد و اسلام، جان گرفت.
انقلاب، شکوفه داد و از «خون جوانان وطن لاله رویید».


خورشید، در خون زانو زد و روز، نام خویش را با خون، بر
صفحه ماندگار تاریخ نوشت تا یاد شهیدان، همیشه جاویدان گردد.




 



تعدادی از شهدای قیام خونین 15 خرداد:





شهیدی که امام راحل(ره) در سخنرانی 13 خرداد 1342 

به نام ایشان اشاره فرمودند: "سیّد18 ساله" یعنی شهید «سیّد مرتضی طباطبایی رفیعی»

هم در این تصویر هست.







قیام پانزده خرداد سال 1342، جرقّه ای آتش بار بر خرمن باروت
جامعه خفقان گرفته و شب زده ایران افکند و زمینه جنب و جوش
و شور و خروش ایثارگرانه و فداکارانه را فراهم کرد.


ملّت ایران با الهام از راه و روند حماسه آفرینان پانزدهم خرداد
به عنوان اسوه های ایثار و شهادت، درس جانبازی
فداکاری و پایداری آموختند


روزهای شور و حماسه فراوانی پدید آوردند و نهضت اسلامی
امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند.


مبارزه پی گیر و مقاومت خستگی ناپذیر ملّت ایران، از سال 
42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشیده شد


ریشه در قیام خونین پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های
زنان و مردان قهرمان آن روز تاریخی بود.






قیام انقلابی و مردمی 15 خرداد 42، دارای یک پیام بزرگ برای همه
نظامهای سیاسی بود و آن اینکه الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی 
مع الظلم، هیچ حکومتی با ظلم نمی ماند


اگر چه با کفر شاید ماندنی باشد و این بیانگر آن است که نظام ستمشاهی
نظامی ظالمانه بود که سرانجام طومار حیاتش درهم پیچیده شد.


قیام پانزده خرداد، حرکتی الهی بود از سوی مردم موحد و خدا جو
و در کجا می توان چنین حرکت نمادینی را سراغ گرفت


که جامعه ای در اعتراض بر دستگیری رهبر و مقتدای خود
اینچنین از جان و هستی خود دست شسته و در برابر
آماجِ رگبار رژیم ستمشاهی سینه سپر کند.


15 خرداد یک روز نیست، یک تاریخ است، یک تاریخ سراسر
شکوهمند که برای همیشه باید جاودانه نگهداشته شود.


15 خرداد گذشته از حماسه آفرینی یک رستخیز فرهنگی بود. رستخیزی
برخاسته از بلوغ شعور و ادراک مردمِ بیداری که دیگر جور 
و ظلم رژیم را تحمّل نمی کرد و نمی خواست 
در یوغ ظلم و ستم گرفتار باشد.




روز تولد حماسه



 
 

نیمه خرداد، برادر تنی عاشوراست.
حماسه سازان این روز، همسایه دیوار به دیوار کربلایی انند!


پانزده خرداد، یک روز نیست؛
یک فرهنگ است، یک آیین؛ 


فرهنگ باور خویش و آیین چگونه به باور رساندن حقیقت وجود! 

پانزده خرداد، روز آغاز است؛
روز تولد حماسه، روز فوران اراده و روز ناگهان بیداری! 


بعضی چیزها، ریشه در اسراری دارند که دست عقل، از 
رسیدن به دامان ادراکش عاجز می ماند.


یکی از آنها، صفحه سرخی است که در تقویم حماسه
به نام پانزده خرداد ثبت شده است.


مردم، چنان با یگانگی خویش در تارک این روز
عجین شدند که گویی قطره ها، اتصال آبشار را.




 






خاطره همیشه جاری

صفیر گلوله ها، زوزه مسلسل ها و صدای ناموزون
تانک ها در گوش آسمان پیچید.


ناگاه، شهر، چون بوستانی که در افسونِ نابهنگام خزان، 
خشکیده باشد، غرق گل های پرپر شد؛ 
بر شاخه خیابان، چشمه های خون جوشیده بود. 

لب خونین جوی ها، خبر از ملاقاتِ تلخ گلوله با قلب ها می داد.
ناله دلخراش مجروحان، در گوش حادثه می پیچید


انگار می بایست خاطره سرخ پانزده خرداد 42،
تا ابد در ذهنِ زخمی شهر، باقی بماند!


 


یارب قـوام راه خمیــنـی مـدام بــاد / جـاویـد رهــبـر ره و خــط قـیام باد
هجرامام؛ جان ودل از مومنین شکسـت / بـرجـان آن شکسته دلان صد سلام باد
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

اماما حرمت ایران تو بودی / تمام روح این سامان تو بودی
ز چشمم سیل اشک سرخ جاری است / دلم سرشار از ابر بهاری است . . .
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز
بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز
رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا
لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

ای خمینی ای مسیحای زمان / ای تسلای دل و آرام جان
یاد تو ما را چراغ روشن است / عشق تو همواره در جان و تن است . . .
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

ای امام ای خفته در دامان خاک / ای به هجرت، سینه ما – چاک چاک
جرعه نوش چشمهایت بوده ‏ایم / آری آری مبتلایت بوده‏ایم . . .
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

ناگاه با عروج تو چون روبرو شدیم / در انزوای تلخ غریبی فرو شدیم
دنبال تو تمام زمان را ورق زدیم / با دستهای خالی خود روبرو شدیم . . .
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

تا از تن تبدار زمین روح خدا رفت / بالندگی از همت عنقایی ما رفت
آن ابر که گل هم قدم بارش او بود /سیراب نکرده عطش دشت، چرا رفت؟

دنیا به عزای تو یتیمانه گریست
هر مرد و زن و عاقل و دیوانه گریست
من کودک معصوم یتیمی دیدم
آنروز چه مظلوم و غریبانه گریست . . .
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

افسوس که نو بهار آخر گردید
آن باغ پر از شکوفه پر پر گردید
اندوه ، اندوه از فراق آن گل
کز بوی خوشش جهان معطر گردید . . .

 

Powered by FAchat