(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : شبی تنگ....
نمایش موضوع اصلی :

حریم قدس یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۴ ۰۲:۵۰ قبل از ظهر

شبی تنگ
اشک امانت نمی دهد 
ستاره ها جوری نگاهت می کنند گویا اولین بار است موجود خطاکاری  را می بینند 
در این جمع گاهی حسودیت می شود 
گاهی وهم برت میدارد نکند تو تا حالا هم یک غریبه بوده ای 
تنهاو تنها در این شب آرام قدم بر می داری لایه های ذهنت تو را به دور دستی نزدیک می خوانند 
از جنس همان هایی که قرار است دست تو را بگیرند 
دلت که می گیرد هری می ریزد پایین وتکه پاره هایش جلوی پاهایت ریز ریز می شود 
تهی می شوی اما مالامال درد 
کسی قرار است بیاید وپروانه های دلت را رها کند 
اما..
تصمیم می گیری بروی بروی وبروی
واین قصه ادامه دارد................. 

Powered by FAchat