(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : معنی چند لغت مصطلح
نمایش موضوع اصلی :

حریم قدس یکشنبه ۱۱ امرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۴۸ بعد از ظهر

آمپاس : از واژه آلمانی Engpass در فارسی وارد شده که به معنای « تنگنا » 
می باشد.مترادف انگلیسی آن Bottleneck می باشد. 
آمپاز ( آمپاس ) :  تلفظ عامیانه کلمه انگلیسی Impasse هست.
Impasse به این معنی است :دشواری،تنگنا،وضعیت بُغرَنج ،حالتی که از آن رهایی 
نباشد.
بنابراین « تو آمپاز ماندن » رو به معنی « در تنگنا قرار گرفتن » می توان تعبیر کرد.
ضرس : (فرهنگ فارسی معین) 
(ض ) [ ع . ] (اِ.) دندان آسیا. ج . اضراس ، ضروس ؛ به ~ قاطع از روی یقین ،
« با کمال اطمینان »

املای صحیح ضرس قاطع :
بعضی به اشتباه می نویسند ( ضرث ـ زرث ـ زرص ـ ... ) قاطع،اما صحیحش
هست : ضرس قاطع
ضرس به تنهایی یعنی دندان آسیا 
« به ضرس قاطع » یعنی « به یقین »

لوقوز (Loghoz) : به معنای «پرادعایی کردن» و تلویحا به معنای «چاخان کردن»
و «خالی بستن» و املای صحیح آن «لغز» و فعل آن «لغز خواندن» است.
 
قُمپز : به معنای «ادعای پوچ» و معادل لغت های انگلیسی «Boast» و 
«Bullshit» و « قمپز در کردن » به معنای «دعوای دروغین کردن » است.
 
قمپز در کردن: قمپز (واژه ترکی) نوعی توپ جنگی سَرپُر بود که دولتِ امپراطوری عثمانی در جنگهاش با ایران مورد استفاده قرار میداد. این توپ اثرتخریبی نداشت چون گلوله ای در کار نبود بلکه مقدار زیادی باروت درش میریختند و پارچه های کهنه و مستعمل رو با سُنبه توش جا می دادند و میکوبیدند تا کاملا سفت و محکم بشه. این توپها رو در مناطق کوهستانی که صدا میپیچید و پژواک داشت به طرف دشمن شلیک می کردند. صداش بقدری مهیب و ترسناک بود که تمام کوهستان رو به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ رو تحت الشعاع قرار می داد ولی در واقع هیچ تخریب و تلفاتی مانند یک توپ جنگی نداشت. در جنگهای اولیه بین ایران وعثمانی صدای عجیب و مهیبِ قمپز، در روحیه سربازان ایرانی اثر می گذاشت و از پیشروی اونا جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانی جماعت به ماهیت و توخالی بودن اون پی بردند هر وقت صدای گوشخراشش رو می شنیدند به همدیگه می گفتند: «نترسید! قمپز درمی کنند.»
ان قلت : به معنای «بیان اشکال و ایراد بر مطلب و سخنی » و گاهی به معنی 
« به نوعی گیر دادن » است.
این واژه،اصطلاحی عامیانه است.این واژه به «فرهنگ واژه یاب» وارد نشده 
است و بنابر شواهد؛ به تازگی به «لغت نامه ی دهخدا» اضافه شده است و 
هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است.
توضیح بیشتر آن که «لُغُز» و «قُمپُز» تلویحا هم معنی است.
  مَغلَطه :
 لغت نامه دهخدا   مغلطه. [ م َ ل َ طَ / طِ ] (از ع ، اِ) کلامی که مردمان بدان در غلط و اشتباه افتند. 
  (از ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ طِ) [ ع . مغلطة ] (اِ.) سخنی که کسی را به غلط و اشتباه بیندازد.
فرهنگ لغت عمید
(اسم) [عربی: مغلطَة، جمع: مغالیط] (maqlate) سخنی که کسی را به غلط و
 اشتباه بیندازد.
شائبه : ( اسم ) 1 - ( اسم ) مونث شایب . 2 - ( اسم ) عیب وصمت . 3 - شک گمان
جمع : شوایب ( شوائب ) 
لغت نامه دهخدا : ( شائبه )
حادثه ٔ دوران . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ). هول . (اقرب الموارد).
    آمیختگی . (آنندراج ). آمیزش . (منتهی الارب ). ||
    آمیزش چیز بد در چیز بهتر. (غیاث ). آلودگی . (منتهی الارب ). || 
    عیب . (از اقرب الموارد). |

Powered by FAchat