(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : شهدا به دیارم می ایند وخواب زدگان دنیا را تلنگری می زنند از جنس بیداری
نمایش موضوع اصلی :

سینا چهارشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۵۶ قبل از ظهر


بوی عطری عجیب می اید گاه از سوی اسمانیها گاه از سوی دلهای عاشقِ نور...دلم هوای انهایی را کرده بود که بوی عطرِوجودشان ایران اسلامی را پر کرده بود وهر لحظه که به دیارم نزدیک می شوند مرا نیز این بوی عطر عجیب از خود بیخود می کند.نمدانم شاید سری است دراین بیخود شدنها ومدهوش شدنها که فقط انهایی درک می کنند که با خدایشان دل بسته بودند ونمیدانم با من چکار میکند این بوی عطر عاشقی ..واین بار  امده اند تا مرا نیز به خود بیاورند این بار به شهر من می آیند..آری شهدای غواص را میگویم.چقدر امدنشان دیر شده بود شهرمن غرق در دنیای شده است ودراین روزهای دنیایی امدند تا انها که شاید امیدی هست تا غرق نشوند را دستی گیرندومغروق شدگان را نفسی تازه دهند ویادمان باشد که شهدا رفقای خوبی هستند واین بار رفیقان امدند تا بگویند رفیقان میروند نوبت به نوبت...ومن نیز چنین میگویم که خوش انروزی که نوبت بر من اید...دلم قرار ندارد ووقتی نامشان می اید  چشمانم ابری میشود واین بار دیگر ملاحظه هیچ کسی را نمی کند واشک را به میهمانی صورت گنه کارم اشنا میکند.روزها را می شمارم، قرار ما شنبه است در مسیر زمان از روزهای دنیایی عشق که بخواهی سراغش را بگیری می شود شنبه 17/5/1394راستی در ان روزهای اتش وخون  دلشان دریایی بود ودگر باره امده اند تا طوفان زده های ساحل نشین را از مغروق شدن در گناه نجات دهند ومن نیز در ورای این روزهای دنیایی دلم را خوش کرده ام تا بیایند ومرا نیز دستگیر شوند ای کاش ای کاش مرا نیز بپذیرند

Powered by FAchat