(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : آیا حضرت موسی از خدا رویتش را خواست؟
نمایش موضوع اصلی :

حریم قدس جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۰۱ بعد از ظهر

آیا حضرت موسی از خدا رویتش را خواست؟
تجلی
وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِميقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَراني‏ وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني‏ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنينَ (143) اعراف
ترجمه ی الهی قمشه ای و فیض الاسلام « که از مترجمین دقیق بوده اند»:
و چون (قوم تقاضاى ديدن خدا كردند) موسى (با هفتاد نفر بزرگان قومش كه انتخاب شده بودند) وقت معين به وعده‏گاه ما آمد و خدايش با وى سخن گفت، موسى (به تقاضاى جاهلانه قوم خود) عرض كرد كه خدايا خود را به من آشكار بنما كه جمال تو را مشاهده كنم. خدا در پاسخ او فرمود كه مرا تا ابد نخواهى ديد و ليكن به كوه بنگر، اگر كوه طور (بدان صلابت، هنگام تجلى) به جاى خود برقرار ماند تو نيز مرا خواهى ديد. پس آن گاه كه تجلى خدايش بر كوه تابش كرد كوه را مندكّ و متلاشى ساخت و موسى بى‏هوش افتاد. سپس كه به هوش آمد عرض كرد: خدايا تو منزه و برترى (از رؤيت و حس جسمانى، از چنين انديشه) به درگاه تو توبه كردم و من (از قوم خود) اول كسى هستم كه (به تو و تنزّه ذات پاك تو از هر آلايش جسمانى) ايمان دارم. (143)
ترجمه ی آیه الله مکارم شیرازی:
و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض كرد: «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!» (143)
در جریان سوال مامون از حضرت امام رضا علیه السلام چنین آمده که :« مامون از حضرتش پرسید که چرا حضرت موسی با وجود مقام نبوتش چنین درخواستی از خداوند نمود؟
حضرت پاسخی در خور فهم سائل فرمودند : که این خواست قوم بود و نه خواست حضرت موسی.»
اما مساله به این سادگی هم نیست!
اولا: در قرآن کریم نسبت به قضیه ی حضرت موسی و قومش چنین آمده است:
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبيناً (153) نساء
اهل كتاب پيشنهاد مى‏كنند كه كتابى از آسمان بر آنان نازل كنى، از موسى بزرگتر از اين را خواستند، بدو گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده كه صاعقه آنان را به خاطر ظلمشان بگرفت، با اين حال باز ايمان نياورده، بعد از آن همه معجزه، گوساله را خداى خود گرفتند و ما از اين ظلمشان نيز درگذشتيم و به موسى دليلى قاطع و روشن داديم (153).
ظاهر اینست که قوم حضرت موسی وقتی چنین درخواستی کردند به خاطر ظلمشان صاعقه آنان را فرا گرفت ؛ پس نمی تواند حضرت موسی این درخواست را از خداوند نموده باشد و در ظلم ایشان شریک شده باشد چرا که لاینال عهدی الظالمین.
دوما: در این آیه سخن از حضرت موسی به میان آمده و اصلا جماعت را نمی گوید.
سوما : می فرماید حضرت موسی درخواست تجلی داشت، اما قوم حضرت درخواست رویت الهی و ایندو متفاوتند.
چهارما: یکی از مقامات عرفانی مقام صعق است یعنی مدهوش شدن که از همین آیه گرفته شده ، پس این فخر موسی صعقا غیر از فاخذتهم الصاعقه است. 
اما تجلی چیست؟
این مقام عرفانی را از باب تذکر و اشاره از مثل حقیری در بحث بعد عرض می کنم و اما مقام عمل و ادراک آن به اهلش واگذار می گردد.
باغبان مژده ی گل می شنوم از چمنت****قاصدی کو که سلامی برساند زمنت؟
وقت آنست که با نغمـه ی مرغان سـحر****پر و بالی بگشایی به هوای وطنــــت!

Powered by FAchat