(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : مادر...فاطمیه نیست ولی من هوایی ام!
نمایش موضوع اصلی :

ارتش تک نفره یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۱۹ بعد از ظهر


بســــــــــــم رب الزهـــــــــــــــــــــرا(س)


درد ِسر ، بین ِگذر ، چند نفر، یک مادر...

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور



ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست ، از این کوچه سریعتر بگذر



دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره … نگویم بهتر!



من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر



چه شده ؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...


کاظم بهمنی






نه فاطمیه است، نه حال و هوای شهادت در شهر...
فقط من کمی هوایی شده ام...
مادر، دلم هوایت را کرده...
برای نوشتن از تو بهانه نمیخواهم که تو خود بهانه ای گل یاسم...
امروز فاطمیه نیست
ولی من در کوچه بودم...
ولی من در کوچه دیدم که...
مادر، این جا کوچه ها همه...نگویم بهتر!!!
یا زهرا



 



Powered by FAchat