(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : *اولین‌باری که جلوی پای من بلند نشد
نمایش موضوع اصلی :

قمرخانم شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۲۵ قبل از ظهر

*اولین‌باری که جلوی پای من بلند نشد


تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت وقتی من وارد اتاق می‌شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: "نه! شما بد عادت شده ‏اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته ‏ام. به زانو ایستادم." می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می‏ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است./ راوی: همسر سردار شهید عباس کریمی فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص)


شادی روحشون صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
http://www.ammarname.ir




سردار شهید حاج عباس کریمی قهرودی، فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله(ص)- در تصویر شهیدان ورامینی، همت و دستواره نیز دیده می شود

Powered by FAchat