(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : دل ننوشته(!) ارتش تک نفره
نمایش موضوع اصلی :

ارتش تک نفره دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳ بعد از ظهر

باید بنویسم...
مثل همیشه...
تا آرام شوم...کاغذ سیاه شود و روح من سفید شود...
جوهر خودکار کمرنگ شود تا لبخند من پررنگ شود...
باید بنویسم...
کاغذ پر شود تا من خالی شوم...
نفس برگه ها از نوشته هایم بگیرد تا من نفس بکشم...
همیشه اینگونه بود و حالا...
نمی شود...
نمیتوانم که بنویسم...
سفیدی کاغذ مرا سیاه باقی میگذارد...
خودکار های دست نخورده...
کاغذ خالی مرا لبریز کرده است از... از همه چیز...هر چیزی که قبلا سطر های سفید و زننده و خالی را پر میکرد حالا حنجره ی مرا پر میکند!
نفسم را گرفته این همه حرف نگفته...
نمی شود که بنویسم!نمیتوانم...
من خودم را گم کرده ام...



.: ارتش تک نفره :.

 

Powered by FAchat