با خدا باش 1 |
جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۲ ۰۵:۴۲ بعد از ظهر |
مرحوم شیخ عبّاس قمی (رضوان الله تعالی علیه)، در کتاب «منازل الاخره» داستان زیبایی را نقل میکند. میفرماید:
شخصی جلوی خانهاش نشسته بود. زنی آمد و پرسید:
«حمّام منجاب کجاست؟» این مرد که آلوده به گناه بود و قصد تعرّض به آن زن را داشت، خانه خود را به او نشان داد و آن زن به خیال این که آن جا حمّام است، وارد خانه شد. آن مرد دوید، در را بست و از وی درخواست فعل حرام کرد. آن زن که خود را در معرض گناه دید، زیرکی کرد و گفت: «ببین! من خود نیز مایل به این عمل هستم و حرفی ندارم؛ ولی این طور نمیشود». پرسید: «چه کنیم؟» گفت: «من کثیف هستم، بگذار حمام بروم و شما هم مقداری عطر و غذا و ... بخر که شب خوشی داشته باشیم!» مرد پذیرفت، در خانه را باز کرد و گفت: «حمام، آخر این کوچه است، زود بیایی!» زن گفت: «خواهم آمد!» آن زن فرار کرد و رفت و فرار او برای مرد بسیار گران تمام شد. مرحوم شیخ عبّاس (رضوان الله تعالی علیه) مینویسد: بعد از مدّتی اجل این مرد فرا رسید و در حالی که در بستر مرگ افتاده بود، نزدیکانش تلقین می کردند که بگو لا اله الا الله بجای ان می گفت این حمام المنجاب ( حمام منجاب کجاست ) و با همین ذکر از دنیا رفت و بی ایمان وارد عالم برزخ شد
|