(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : کربلای اول من بامعجزه امام حسین آغازشد
نمایش موضوع اصلی :

غروب کربلا 313 سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۷ ۰۷:۴۵ بعد از ظهر

#به_قلم_خودم
#یادداشت_روز
#معجزه
#یاوران_زینب


‌⚫️مــــــــعجــــــزه حــــــــــسیــن⚫️

بسم رب الحسین

۩*یارب الحسین بحق الحسین اشف* صدرالحسین بظهور الحجه ۩

🏴 🏴 *سلام برخون خدا،سلام برآقایی که* حامی دیگران بود و خود بی یاور ماند سلام برمحاسن خضاب شده اش .

🏴 🏴 آقاجان! تمام لحظه لحظه زندگی ام را با نام ویادشما سپری میکنم.هنگام نمازخواندن که قبلش سلامی به اربابم می دهم.هنگام دعاخواندن،غذاپختن که هرروز به نیت یکی ازائمه می پختم،هنگام درس خواندن،زیارت رفتن،کارخیری انجام دادن ثوابشان به شما هدیه میشد.ارباب جان خوب میدانی که چندین سال چشم انتظار آمدن به زیارتتان را دارم وهرشب قبل از خواب باید سلامی به اربابم بدهم و بعد بخوابم.

🏴 🏴 آقاجان! خودشاهدی که درمیان زیارت عاشورا خواندنم چقدر گریه وضجّه میزدم که من گنهکار را هم درمیان زوّارت جای دِه تابیام درحرمت زیارت عاشورا بخوانم.

🏴 🏴 آنقدر این مداحیی راکه وصف حال کربلا نرفته هابود را گوش میدادم و دایم لقلقه
زبانم شده بود، لیست زائرا دست کیه هِی خط میخورم چه سِرّیه وای وای وای 😭 😭 😭 و بادل گریان میگفتم آقاجون واقعا چه سِرّیه که من را نمیطلبی؟
🏴 🏴 🏴 تااینکه سه شنبه هفته پیش از حوزه که رفتم منزل ،دیدم صحبت از کربلا رفتن هست به مادرم گفتم بیاامسال اربعین به زیارت آقابریم،دیگه خسته شدم ازاینکه در حسرت کربلا رفتن ماندم.مادرجان با چهره غمناکی بهم گفتند:دخترم امسال هزینه هابالاست وبرامون مقدور نیست که بریم،برادرمم گفتند:خواهرجان برای دوخانم تنها سخته رفتن. تااینکه شب شد و موقع نماز مغرب وعشاء سجاده رو پهن کردم بعد نماز ازته دلم گریه کردم ودرسجده به اربابم گفتم تو روخدا آقاجان واقعا خسته شدم میخوام جواب این همه زیارت عاشورا خوندنامو اربعین امسال بهم بدی، تاامشب هرشب از راه دور دلم را راهی حَرمت میکردم حالا میخام با پای دل زائر حَرمت بشم.

🏴 🏴 فردای اون روز دیدم که در جایی ثبت نام میکنند برای کسانی که تابه حال کربلا نرفته اند. به خودم گفتم آمنه بیاثبت نام کن شاید آقا نگاهی هم بهت انداخت و جزء اسامی زائران اربعینش ثبت شدی.ثبت نام را انجام دادم تااینکه شب شنبه ساعت11شب خانم رجب نیا بهم زنگ زدند گفتند اسم شما در قرعه کشی جزء زائران اربعین حسینی درآمده،آقاشمارو طلبیده هرچه زودتر مدارکت رو آماده کن و فردا هزینه سفرت به حسابت واریز میشه،من همچنان در شوک بودم که واقعا آقا مرا جزء زُوّارش
پذیرفته؟بعدنماز صبح سجده شکر بجا آوردم و خداروشکر کردم که بالاخره امام حسین من را جزء زوّار ویژه اش پذیرفت،چرا میگم ویژه چون همه هزینه هاش رو خود اربابم ردیف کرد و بهم گفت که من اینطوری میخواستم بیایی به زیارتم، برات دعوت نامه مخصوص صادر کردم وچه خوب است که ارباب ضامن زائرش باشد.

Powered by FAchat