(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : روزى امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليه با اصحابش نشسته بود
نمایش موضوع اصلی :

الی . ارمیا دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۰۳ قبل از ظهر

امام زين العابدين عليه السّلام از امام حسين عليه السّلام روايت كرده كه فرموده است:
روزى امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليه با اصحابش نشسته بود و آنها را براى نبرد صف‏بندى مى‏كرد. پير مردى كه رنج سفر در او نمايان بود نزدش آمد و گفت: امير المؤمنين كجاست؟ گفتند: اوست ها! پس بر آن حضرت سلام كرد و گفت: اى امير المؤمنين! من از سوى شام نزد تو آمده‏ام. پيرى سالخورده‏ام و فضل تو را فراوان شنيده‏ام، به گمانم به زودى مورد خيانت قرار گيرى [و كشته شوى!] از آنچه خدا به تو آموخته مرا بياموز.
فرمود: آرى اى شيخ! هر كسى دو روزش برابر باشد مغبون است، و هر كه دنيا، همّت او باشد هنگام مرگ، سخت افسوس خورد، و هر كه فردايش بدتر از ديروز است محروم است، و هر كه با تأمين دنيايش باكى از نقص و كمبود آخرتش ندارد نابود است، و هر كه نقص خود را رسيدگى نكند هوس بر او چيره شود، و هر كه در كاستى است مرگ براى او بهتر است.
اى شيخ! براى مردم بپسند آنچه را براى خود مى‏پسندى، و با مردم آن كن كه دوست دارى با تو آن كنند [براى مردم چيزى را بياور كه دوست دارى براى تو بياورند].
سپس رو به يارانش كرد و فرمود: اى مردم! آيا نمى‏بينيد كه اهل دنيا در هر بام و شام حالت‏هاى گوناگونى دارند؟ يكى بر خاك هلاكت افتاده و ديگرى عيادت كند و يا عيادت شود، و آن دگر در جان كندن است و اميدى به او نيست. و ديگرى ميان كفن است.
طالب دنيا را مرگ در دنبال است، غافلى كه از او غفلت نشود، مانده‏ها دنبال گذشته‏ها مى‏روند.
زيد بن صوحان عبدى عرض كرد، يا امير المؤمنين! كدام قدرت چيره‏تر و نيرومندتر است؟
فرمود: هواى نفس.
گفت: كدام خوارى، خوارتر است؟
فرمود: حرص بر دنيا.
گفت: كدام فقر سخت‏تر است؟
فرمود كفر به خدا پس از ايمان.
گفت: كدام دعوت گمراه‏كننده‏تر است؟
فرمود: آنكه دعوت به «نيست» كند.
گفت: كدام عمل برتر است؟
فرمود: تقوا.
گفت: كدام عمل كامياب‏تر است؟
فرمود: جستن آنچه نزد خداست.
گفت: كدام رفيق بدتر است؟
فرمود: آنكه معصيت خدا را برايت بيارايد.
گفت: كدام خلق بدبخت‏تر است؟
فرمود: آنكه دينش را براى دنياى ديگرى بفروشد! گفت: كدام مردم نيرومندتر است؟
فرمود: حكيم.
گفت: كدام شخص بخيل‏تر است؟
فرمود: آنكه مال حرام به دست آورد و در غير حقّ، صرف كند.
گفت: كدام كس زيرك‏تر است؟
فرمود، كسى كه راه حقّ را از باطل بشناسد و به رشد و حقّ گرايد.
گفت: چه كسى بردبارتر است؟
فرمود: آنكه [بيهوده‏] خشم نگيرد.
گفت: كدام كس رأى ثابت‏ترى دارد؟
فرمود آنكه او را از خود نفريبندش و دنيا به خود آرايى‏اش او را نفريبد.
گفت: كدام كس احمق‏تر است؟
فرمود، آنكه زير و رو شدن دنيا را ببيند و فريفته آن گردد.
گفت: كدام مردم بيشتر در حسرتند؟
فرمود: آنكه از دنيا و آخرت محروم مانده، و آن همان زيان آشكار است.
گفت: كدام مردم كورترند؟
فرمود: آنكه به ريا عمل كند و ثواب از خدا خواهد.
گفت: كدام قناعت بهتر است؟
فرمود: قانع به آنچه خدا به او داده است.
گفت: كدام معصيت سخت‏تر است.
گفت: معصيت در دين.
گفت: كدام عمل نزد خدا محبوب‏تر است؟
فرمود: انتظار فرج.
گفت: كدام مردم نزد خدا بهتر است؟
فرمود: آنكه بيشتر از خدا ترسد، و در عمل پرهيزگارتر و در دنيا زاهدتر است.
گفت: كدام سخن نزد خدا برتر است.
فرمود: زياد ياد خدا را نمودن، و تضرّع و زارى به درگاهش داشتن، و دعا كردن.
گفت: كدام گفتار راست‏تر است؟
فرمود: شهادت به اينكه معبود شايسته پرستشى جز خدا نيست؟
گفت: كدام عمل نزد خدا بزرگتر است؟
فرمود: تسليم و پارسايى.
گفت: كدام كس راستگوتر است؟
فرمود: آنكه در كارزارها راستگوترست.
آنگاه على عليه السّلام رو به پيرمرد كرد و فرمود: اى شيخ: به راستى كه خداوند متعال، خلقى را آفريده كه دنيا در نظرشان تنگ است، از آن و كالايش روگردانند؛ و مشتاق دار السّلامى هستند كه خدا آنها را بدان دعوت كرده است، و بر تنگى معاش و ناراحتى صبر كرده و مشتاق آنچه نزد خدا از كرامت است شده‏اند. و جان خود را به رضاى او دهند و سرانجامشان شهادت باشد.
 [آنان‏]، خدا را ملاقات كردند در حالى كه از آنها خشنود بود و دانستند كه مرگ راه گذشته‏ها و باقيمانده‏هاست. و براى آخرت خود چيزى جز طلا و نقره پس انداز كردند. و بر خوارى [در دنيا] صبر نمودند، و توشه اضافى را پيش فرستادند، و در راه خدا دوست داشتند و در راه او دشمنى ورزيدند. [آرى‏]، آنان چراغهاى [هدايت‏] و اهل نعمتهاى آخرتند و السّلام.
آن شيخ گفت: من بهشت را با تو و يارانت مى‏نگرم! آن را بگذارم، كجا روم؟! اى امير المؤمنين! ساز و برگى به من ده تا با آن بر دشمنت بتازم.
على عليه السّلام به او ساز و برگ داد. در نبرد، پيش روى آن حضرت شمشير مى‏زد و پيش مى‏رفت: امير المؤمنين از دليرى او در شگفت مى‏شد! و چون نبرد سخت گرديد اسبش را پيش راند تا كشته شد.
يكى از ياران على عليه السّلام، دنبال او رفت، ديد بر خاك فتاده، اسبش حاضر و شمشيرش در بازوست. آنها را برگرفت و پس از پايان جنگ نزد امير المؤمنين عليه السّلام آورد.
آن حضرت براى او طلب رحمت كرد [يا بر او نماز گزارد]. فرمود: به خدا اين مرد بحقّ خوشبخت بود اينك به برادر خود رحمت فرستيد [رحمك اللَّه بگوئيد].


Powered by FAchat