(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : سه ساله......
نمایش موضوع اصلی :

یاسی چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۰۱ بعد از ظهر

بیا غساله در ویران
بشوی این پیکره بی جان
ولی آهسته آهسته
سه ساله نو گل پژمان
بََُوَد طفل شه عطشان
که شد راحت از این دوران
بشویش تو در این ویران
ولی آهسته آهسته
در این جا بلبل خسته
پرش از جور بشکسته
روانش از بدن خسته
بشوی این مرغ پربسته
پدر بوده برش دیشب
که جانش آمده بر لب
ببالین سرش زینب
به آه وناله ی یارب
ولی آهسته آهسته
رقیه مرغ پربسته
چو بلبل دراین ویران
نثارگل نموده جان
بگردش عمه ها گریان
صغیرو بی کس و تنها
دو دیده در بیابانها
که سوزد از غمش جانها
ولی آهسته آهسته
نیکو شویش که باشد این
سه ساله دخت شاه دین
گلی از گلشن یاسین
بشویش با دل خونین
نمی دانی تو غمهایش
زجور ظلم اعدایش
سیه گردیده اعضایش
ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته

اسلام علیکم یا رقیه ی بابا


 

Powered by FAchat