(نسخه قابل پرینت موضوع) عنوان موضوع : وقتی هیچ سایه ای بالای سرم نبود, دست ولایت تو امدادگرم شد. نمایش موضوع اصلی : |
خدایا ! وقتی هیچ سایه ای بالای سرم نبود, دست ولایت تو امدادگرم شد. وقتی حرفهایم را شنونده ای نبود, تو مرا فرا خواندی که ای بنده ام حداقل روزی 5 بار برایت وقت کنار گذاشته ام (!) و من نالان از بی کسی و هم صحبتی به تو پشت کردم. به تو دروغ گفتم دروغ که « اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ» و درخواستی بزرگ کردم « اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» و به جای قرار گرفتن در شاهراه به بی راهه رفتم و الگوهای واقعی را پس زدم گرچه به قلب و زبان قبولشان داشتم «صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» اما در عمل به خویش نیرنگ زدم «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ»
*************************
خدایا!
آنقدر غرورم ده که جز در قبال تو کوچک نشوم
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ,اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ,مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ» و وقایع کوچک بی تاب شادی و غمم نکنند.
که:
|
Powered by FAchat