(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : پند صاحب دل
نمایش موضوع اصلی :

باران 313 چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۵۳ قبل از ظهر


صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛


پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت .



نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و



بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه



خطاب به جماعت گفت : مردم ! هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد



زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسى برنخاست . گفت : حالا هرکس از شما که



خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد! باز کسى برنخاست .



 گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید



 

Powered by FAchat