انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » بازی و سرگرمی » بازی های گروهی » بچه ها بدوین بازی بازی بازی



بچه ها بدوین بازی بازی بازی

داستان سازی بغلی بگیر ... نوع پیشرفته جمله سازی، بیشتر سرگرمی آدم هایی است که فیلم و داستان را با جدیت بیشتری دنبال می کنند. منطق بازی از این قرار است که نفر اول یک جمله می گوید که کشش و ظرفیت ادامه دار شدن را دارد. نفر بعدی یک جمله با ربط به آن می گوید و همین داستان همینطوری دست به دست می شود.  شرط  ادامه بازی، هوشمندی در به کار گیری جملاتی است که بتوان داستان را با آنها ادامه داد و در ادامه منطقی جمله قبلی باشد.
f]i ih fn,dk fhcd fhcd fhcd


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 2 از 3 < 1 2 3 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۲۰ بعد از ظهر نمایش پست [13]
بانو
rating
شماره عضویت : 573
حالت :
ارسال ها : 343
محل سکونت : : همین حوالی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 241
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 1686
پسند ها : 365
تشکر شده : 301



دستم رو گذاشتم روی مرزی ترین نقطه وجودم یک حس گمشده شروع میکنه به جوانه زدن ...زیر لب زمزمه میکنم یا ضامن اهو حواست به من هست؟؟؟؟؟؟


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : نازنین زهرا
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۵۹ بعد از ظهر نمایش پست [14]
بانو
rating
شماره عضویت : 117
حالت :
ارسال ها : 113
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 254
اعتبار کاربر : 595
پسند ها : 111
حالت من :  Bitafavot.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (19).jpg
تشکر شده : 43



یه خرده دلهره دارم البته طبیعیه بالاخره میخوام برم پیش کسیکه مدت ها آرزوی زیارتشو داشتم وامروز روز وصال بود


  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : محب ولایت

یامن له الدنیا والاخره ارحم من لیس له الدنیاوالاخره

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۳۴ قبل از ظهر نمایش پست [15]
بانو
rating
شماره عضویت : 364
حالت :
ارسال ها : 1000
محل سکونت : : مازندران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 140
اعتبار کاربر : 2734
پسند ها : 1918
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/06.jpg
تشکر شده : 186
وبسایت من : وبسایت من



روبه رویه گنبد طلائیت ایستادم عظمت و بزرگیت گرفته اتم...نه قدرت گریه کردن دارم نه حتی قدرت پلک زدن و نه حرف زدن...منم ؟؟؟اینجا ..روبه رویه گنبدت دارم با نگاهم باهات حرف می زنم.........


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۰۷ قبل از ظهر نمایش پست [16]
مدیر انجمن چهارده معصوم
rating
شماره عضویت : 4
حالت :
ارسال ها : 568
محل سکونت : : استان قزوین(مینودر) محضر خدا
جنسیت :
تاریخ تولد : 1-9-1975
تعداد بازدیدکنندگان : 518
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 6949
پسند ها : 622
حالت من :  Bachemosbat.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 376



با تمام خلوص تا اونجایی که میتونست از آستانه در صحن جمهوری  سلام داد به امام غریب
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی
وقتی فوج زائران را تو صحنها و رواق های امام دید که مثل پروانه های عاشق
به دور پرنور امام جمع شدند با خودش گفت :
تو اینهمه شلوغی یعنی امام منو هم میبینه و سلامم را جواب میده ؟!!




ویرایش ارسال توسط : غم هجران
در تاریخ : سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۷:۲۱ قبل از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : غم هجران
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عين ابداً

خدايا مرا (به اندازه ) چشم بر هم زدنی به خودم وا مگذار
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۹:۲۰ قبل از ظهر نمایش پست [17]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



به این سادگی ها نمیشه از پنجره فولاد دل کند  ...اولین چیزی که کنار پنجره فولاد میخوام ، اولین دعام شفای همه مریضا، مخصوصا مریضهای بی شمار کنار پنجره فولاد آقان ...

مریضهایی که با پارچه های سبز دخیل امام رئوف شدن.... شاید تو نگاه اول خیلی رنجور و مریض به نظر برسن و دلت بسوزه براشون 

اما خوب که نگاشون می کنی ، باید غبطه بخوری به حال زیبایی که دارن کنار مولاشون نشستن و دارن با دلشون با چشماشون با آقاشون نجوا میکنن

آرامشی و امیدی دارن که کمتر کسی داره ... 

از آقاشون مطمئنن ... دلشون قرصه ... که دست خالی بر نمی گردن ! اصلا همین که کنارشن ، خودش شفاست !!

 

اونا باید برای ما دعا کنن 

برای ما که به ظاهرا سالمیم اما پر از دردیم ...

 يا ضامن اهو منم شفا بده........

 

 



 و اما دومین دعا که همه ی زائرای دل شکسته آقا اینجا ازشون میخوان :

کرب و بلا ... 

راسته میگن امام رضا (ع) ، پنجره فولاد شما برات کربلا میده ، چقدر دیگه باید بیام، چقدر دیگه باید بخوام ، چقدر دیگه باید بگم :

ای همه کربلای من  

برات کربلای من ...

 

 

 



ویرایش ارسال توسط : پونه
در تاریخ : سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۹:۲۱ قبل از ظهر



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۴۶ بعد از ظهر نمایش پست [18]
بانو
rating
شماره عضویت : 573
حالت :
ارسال ها : 343
محل سکونت : : همین حوالی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 241
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 1686
پسند ها : 365
تشکر شده : 301




وقتی بتوانی قلبی را تکان دهی.یعنی توانستی دنیایی را متولد کنی..مواظب دنیایت باش..این حرف رو همیشه امیر ارسلان بم میگه...هوای دیدنت را امیر ارسلان به سرم انداخت..او بود که گفت بریم کمی هوا تازه کنیم..کمی غصه کباب کنیم..او بود که به من گفت حرفهایمان را هم بگذاریم وسط..مدل هفت سنگ هم بچینیمشان..بعد هرکدام با بودنش با یاداوری اینکه همیشه هست طبقه به طبقه هفت سنگ را با توپ خودش بزنیم بریزد پایین ..بعد انقدر که احساس سبکی کنیم که یادمان برود طبق قاعده بازی دوباره ان ها را باید بچینیم وبعد دلمان را بگیریم وتا انجا که میشود با صدای بلند بخندیم..تو حوالی همین فکرها بودم کنار صحن انقلاب..که یهو با صدای امیر ارسلان به خودم اومدم...بگیر شادی این استکان چایی رو بخور تا راه بیفتیم...دیروخته ....فردا کلی کار داریم...




  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : نازنین زهرا
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۳۹ بعد از ظهر نمایش پست [19]
بانو
rating
شماره عضویت : 80
حالت :
ارسال ها : 2385
محل سکونت : : تو آسموناااا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 380
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 9973
پسند ها : 2491
حالت من :  Mehraboon.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 1418
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب <a target="_blank" rel="nofollow" rel="nofollow" rel="nofollow" href="." target="_blank" title=".">.</a>


یه نگاه عجیبی به امیر ارسلان کردم بهش گفتم میشه یه خورده دیگه پیشش باشم اخه دل کندن از اقا خیلی سخته امیر ارسلان ی نگاهی بهم کرد و چیزی نگفت ، خیلی خوشحال شدم اخه میدونستم  که اونم دلش می خواد بیشتر بمونه یه لبخندی بهش زدمو دوباره شروع به صحبت کردم با اقای  خودم گفتم اقا جون من یه دعای دیگه می کنمو میرم ، اقا جون دلم می خواد واسه کسی دعا کنم که هم پدر ، هم رزمندس ، هم سایه ی یه خانوادس ، مریضه سرطان داره یه خواهش اینکه ریه ی منو بگیری هر طوری شده اون به زندگی برگرده یه خواهش ازت اقا اخه بودن یا نبودن من واسه کسی زیاد مهم نیس مهم اونه که........


ویرایش ارسال توسط : الما
در تاریخ : سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۴۱ بعد از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : الما
 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۴:۴۲ بعد از ظهر نمایش پست [20]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



اميرارسلان بهش زل زده بود  ناخواسته لبخند زد  نفس عميقي كشيد  چانه اش لرزيد دستهاي گرم کسي رو روي شونه هاش احساس کرد  آهسته سر چرخاند توي دلش چيزي پايين ريخت صداي ضربان قلبش كوبنده تر از صداي نقاره خونه به گوش مي رسيد با آن قد بلندش با آن نگاه عاشقش با آن چشم هاي مهربان و سياهش انگار ساعت ها گذشته بود و آن دو بدون هيچ كلامي کنار هم نشسته بودن و نگاه از هم حرم نميگرفتن...
شادي به خود آمد گفت: ببخشيد...
همين كه خواست بلند شه
  امير ارسلان گفت:  شادي!!...

تمام بدن شادي نبض شده بود و مي كوبيد رو به اميرارسلان نگاه كرد اميرارسلان  گفت: «امشب، شب آخره نذرش تموم مي شه قول داده بودي تا آخرين شب نذرش ادا كني قرار نبود زير قولت بزني!!اين چند ماه اخير كه من جورِ تو رو كشيدم امشب ديگه خودت تمومش كن
شا
دي با چشم هاي اشكي اش به او نگاه كرد
و گفت:  من نمي تونم لياقتش رو ندارم خودت تمومش كن
ا
ميرارسلان يك قدم جلو آمد
خيره به شادي گفت: تو لياقت همه چيزهاي خوب دنيا رو داري و دوباره به شادي خيره شد
.... 


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۱۱ بعد از ظهر نمایش پست [21]
بانو
rating
شماره عضویت : 573
حالت :
ارسال ها : 343
محل سکونت : : همین حوالی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 241
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 1686
پسند ها : 365
تشکر شده : 301



اره راس میگه ...بش قول داده بودم که اگه اومدم پابوس اقا نذر گل های نرگس رو ادا کنم..اخه اون بود که منو با زندگیم اشتی داد....با خدا..با قدم برداشتن..وهمه اون چیزای که الان امیر بم میگه تو لیاقتشو داری....الان که فک میکنم زندگیم با امیر ارسلان رو هم مدیون اون هستم...شادی ..عزیزم...گرمی دستاشو با تمام وجودم حس کردم...شادی بهتره بریم..فردا جمعه هست میریم گلفروشی  و گل نرگس ها رو سفارش میدیم به رسم هر جمعه...از جام بلند شدمو ..چادرمو محکمتر گرفتم...


  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : نازنین زهرا
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۸ بعد از ظهر نمایش پست [22]
بانو
rating
شماره عضویت : 12
حالت :
ارسال ها : 3166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 356
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 13846
پسند ها : 3168
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/bye1.jpg
تشکر شده : 2569


عضو غایب دل گیر و غمگینم...دیگرنای نوشتن ندارم...خسته ی خسته ام


نوشته شده توسط : الما »
یه نگاه عجیبی به امیر ارسلان کردم بهش گفتم میشه یه خورده دیگه پیشش باشم اخه دل کندن از اقا خیلی سخته امیر ارسلان ی نگاهی بهم کرد و چیزی نگفت ، خیلی خوشحال شدم اخه میدونستم  که اونم دلش می خواد بیشتر بمونه یه لبخندی بهش زدمو دوباره شروع به صحبت کردم با اقای  خودم گفتم اقا جون من یه دعای دیگه می کنمو میرم ، اقا جون دلم می خواد واسه کسی دعا کنم که هم پدر ، هم رزمندس ، هم سایه ی یه خانوادس ، مریضه سرطان داره یه خواهش اینکه ریه ی منو بگیری هر طوری شده اون به زندگی برگرده یه خواهش ازت اقا اخه بودن یا نبودن من واسه کسی زیاد مهم نیس مهم اونه که........

نمیتونستم این حرفارو بشنومو گریه نکنم ابجی
چشای بارونیم تقدیم تو باد


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : الی . ارمیا


شمع وقتي داستانم راشنيدآتش گرفت
شرح حالم را اگرنشنيده باشي راحتي!

...
وقتی برای خودم می نویسم
خشک می شوم مثل دریاچه ی
ارومیه...
وقتی با تعریف دیگران می نویسم
می شوم مثل
زاینده رود...
که با سطل خیسش می کنند!!

وقتی برای تو می نویسم
می شوم
خلیج فارس
آنقدر زیبا
که دیگران
نوشته هایم را
به اسم خود ثبت می کنند
مثل
خلیج عربی....

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۴:۲۲ بعد از ظهر نمایش پست [23]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1103
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426



دستش گرمای تن نحیفی رو میکشید که حکم زندگی رو براش داشت دخترش .
عزیز دلش که چشای گود افتادش چنگ میزد تو قلبش .حرم معطر بود از بوی مشک ویاس .آهسته آهسته با قدم هایی لرزان جلو رفت
 نمیدونست از کجا شروع کنه  تا شاید امام یه نگاهی بهش بندازه



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
بچه ها بدوین بازی بازی بازی
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۴:۲۴ بعد از ظهر نمایش پست [24]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1103
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426



وای بچه ها ببخشید اشتباه کردم صفحه ی اخرو نگاه نکردم .شرمنده مال منو ندید بگیرین


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 2 از 3 < 1 2 3 > آخرین »



برچسب ها
بچه ، ها ، بدوین ، بازی ، بازی ، بازی ،

« رمز گنجه :::بازی::: | به نفر قبلیت چیرو میدی؟+بازی جالب »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 10:28 بعداز ظهر