انجمن یاران منتظر


آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » مذهبی و دینی » قرآن » آیه42 سوره بقره



آیه42 سوره بقره

متن عربی آیه : وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ترجمه فارسی:   حق را به باطل مياميزيد و با آنکه حقيقت را می دانيد ، کتمانش مکنيد   ترجمه فولادوند و حق را به باطل درنياميزيد، و حقيقت را- با آنكه خود مى‏دانيد- كتمان نكنيد.   ترجمه مجتبوی و حق را به باطل مياميزيد و حق را پنهان مكنيد در حالى كه مى‏دانيد.   ترجمه مشکینی و حق را با باطل مخلوط و مشتبه نكنيد و حق را پنهان مسازيد در حالى كه مى‏دانيد   ترجمه بهرام پور و حق را به باطل نياميزيد و حقيقت را
Hdi42 s,vi frvi


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۲۹ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920


مدال ها:3
مدال تخصص
مدال تخصص
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|
متن عربی آیه : وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ

ترجمه فارسی:

 
  • حق را به باطل مياميزيد و با آنکه حقيقت را می دانيد ، کتمانش مکنيد
 
  • ترجمه فولادوند
    و حق را به باطل درنياميزيد، و حقيقت را- با آنكه خود مى‏دانيد- كتمان نكنيد.
 
  • ترجمه مجتبوی
    و حق را به باطل مياميزيد و حق را پنهان مكنيد در حالى كه مى‏دانيد.
 
  • ترجمه مشکینی
    و حق را با باطل مخلوط و مشتبه نكنيد و حق را پنهان مسازيد در حالى كه مى‏دانيد
 
  • ترجمه بهرام پور
    و حق را به باطل نياميزيد و حقيقت را پنهان نكنيد در حالى كه مى‏دانيد

 


ویرایش موضوع توسط : mosafer
در تاریخ : جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۳۷ بعد از ظهر
















1 تشکر شده از کاربر mosafer برای ارسال مفید :
mosafer ,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۳۶ بعد از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920



تفسیر مجمع البيان
ترجمه‏
42. و حق را با باطل درنياميزيد، و حقيقت را - با اينكه مى‏دانيد [و مى‏شناسيد] - كتمان نكنيد.
43. و نماز را بپاداريد، و زكات را بدهيد، و با ركوع كنندگان ركوع كنيد.
44. آيا مردم را به نيكى فرمان مى‏دهيد و خويشتن را فراموش مى‏كنيد، با اينكه كتاب [خدا] را تلاوت مى‏كنيد؟! آيا [درست‏] نمى‏انديشيد؟!
نگرشى بر واژه‏ها
«لاتلبسوا» به‏معناى «نپوشيد» و «نياميزيد» است. واژه «لَبْس» به‏مفهوم «اشتباه‏كارى» و «آميختن حق با باطل»، و واژه «لُبْس» به‏معناى «پوشيدن» است؛ و از آنجا كه جامه، بدن انسان را مى‏پوشاند، به آن «لباس» مى‏گويند. متضاد اين واژه، «ايضاح» به‏معناى «آشكار ساختن» است.
«باطل» دربرابر «حق» و به‏معناى «بيهوده»، «نادرست» و «فاسد و تباه» است؛ و واژه‏هايى چون «بطلان»، «فساد»، «كذب» و «زور» با اندكى تفاوت، مفهومى مشترك دارند.
«تكتموا»: پوشيده مداريد.
«برّ» به كسر «باء» به‏معناى «نيكى و خوبى»، به فتح «باء» به‏مفهوم «سرزمين و فضاى گسترده»، و به ضمّ «باء» به‏معناى «گندم» آمده است.
«تنسون» از «نسيان» گرفته شده و به‏معناى ازيادرفتن چيزى است كه پيشتر معلوم و در ياد بوده است. واژه «سهو»، مفهومى فراتر از آن دارد؛ امّا گاه به‏معناى «نسيان» است.
«تتلون» از «تلاوت» به‏معناى «پى‏درپى‏آوردن و خواندن» است. اين واژه، از ريشه «تلى» برگرفته شده و تفاوت آن با «قرائت» اين است كه «تلاوت»، پياپى‏آمدن حروف، و «قرائت» جمع آن است.
«تعقلون» به‏معناى «خرد خويش را بكار مى‏گيريد» يا «تعقّل مى‏كنيد» است. اصل اين واژه، به‏مفهوم «بازداشتن» است؛ به همين جهت، به پاى‏بند شتر «عقال» مى‏گويند.
تفسير
روى سخن در اين آيه شريفه، فرزندان اسرائيل است؛ و به آنان هشدار مى‏دهد كه: حق را با باطل نياميزيد و چهره نورافشان و پرشكوه حقيقت را با گرد و غبار باطل و بيداد مپوشانيد. علّت اين هشدار اين است كه آنان قسمتهايى از كتاب آسمانى خويش را پذيرفتند و بخشهاى ديگر آن را كه بيانگر ويژگيهاى پيامبر گرامى (ص) و نويدِ آمدنِ او بود، انكار مى‏كردند.
حق و باطل‏
در پاسخ به اين پرسش كه منظور از حق و باطل در اين آيه شريفه چيست، ديدگاهها متفاوت است:
1. آنچه از تورات را پذيرفتند و به آن عمل مى‏كردند، حق؛ و آنچه را كنار نهادند و به‏دلخواه و براساس هواهاى جاه‏طلبانه خويش رفتار مى‏كردند، باطل و بيداد بود.
2. اصل تورات - كتاب آسمانى موسى (ع) - تبلور حق و ازجانب خدا بود؛ امّا تحريف و تبديل و تغييرى كه در آن پديد آوردند، باطل و بيداد بحساب مى‏آمد.
3. راستى و راستگويى، حق و دروغ و دروغگويى، باطل و بيداد بود.
4. اصل تورات حق بود و آنچه پس از موسى (ع) به نام تورات نوشتند، باطل.
5. ايمان و اعتراف به رسالت پيامبر (ص) حق بود و دروغ‏انگاشتن او به اين بهانه كه هنوز برانگيخته نشده است، باطل.

«و تكتمواالحقّ»
شما ويژگيهاى پيامبر (ص) را كه در كتاب آسمانى‏تان آمده است و خود از آن آگاهيد، كتمان و آيات خدا را تحريف مى‏كنيد؛ امّا بهوش باشيد كه حق‏ستيزى كسى كه حق را مى‏شناسد و نمى‏پذيرد، به‏مراتب از آن كه نمى‏داند و نمى‏پذيرد، بيشتر و گناهش سهمگين‏تر است.

«و انتم تعلمون»
و شما مى‏دانيد
در تفسير اين فراز از آيه شريفه، نظراتى ارائه شده است:
1. منظور رسالت پيامبر (ص) است كه از آن بخوبى آگاهيد.
2. از روز رستاخيز و كيفر حق‏ستيزان و پاداش حق‏پذيران باخبريد و مى‏دانيد.
3. عذابهايى كه به‏دليل بيداد و دروغ بستن به خدا و تحريف حقايق بر نياكانتان فرود آمد، همه را بخاطر داريد؛ و مى‏دانيد هر كه چنين كند، به عذاب گرفتار خواهد شد.
4. از آنچه بر بنى‏اسرائيل براثر نافرمانى فرود آمد، آگاهيد.

يك پرسش: اگر مسأله رسالت پيامبر (ص) براستى براى يهود روشن بود، پس به خداى يكتا نيز ايمان داشتند؛ و مشهور است كه هر كس خداى يگانه را بشناسد و به او ايمان آورد، ديگر از آفت كفر نجات يافته است. با اين بيان، چگونه آنان كافر خوانده شده‏اند؟
پاسخ: هر فرد و جامعه‏اى كه خدا را به آنصورت كه شايسته و بايسته است، نشناسد و به او ايمان عميق و تزلزل ناپذير نياورد، ايمان‏آورده واقعى نيست؛ و اينان خدا را با همه صفات جلال و جمالش نمى‏شناختند و توحيدگراى واقعى نبودند.
افزون بر اين، ايمان تنها آگاهى و باور و گفتار نيست؛ بلكه بايد عمل نيز بر آن افزوده شود. و اينان گفتارى بدون كردار شايسته و ادّعايى منهاى عمل به دستورات خدا داشتند.

«واقيمواالصّلوة و آتواالزّكوة»
نماز را بطور كامل و شايسته و با شرايط آن بپاداريد، و حقوق مالى خويش را برابر مقررّات خدا بپردازيد.
قرآن در اينجا از نماز و زكات با اشاره به حكم وجوب آن دو مى‏گذرد و چگونگى انجام آنها را برعهده پيامبر (ص) و امامان نور (ع) كه آموزگاران حقيقى قرآن هستند، مى‏گذارد: «... وَ ما آتاكُمُ‏الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مانَها كُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ...»(136).

«واركعوا مع‏الرّاكعين»
در پاسخ به اين پرسش كه چرا در ميان همه امور مربوط به نماز، تنها روى ركوع آن انگشت گذاشته مى‏شود، نظراتى ارائه شده است:
1. در اينجا روى سخن با يهوديان است و آنان در نمازشان ركوع نداشتند؛ به همين جهت، قرآن پيام مى‏دهد كه نماز از اين پس به سبك و روشى كه قرآن و پيامبر (ص) مى‏گويند بايد خوانده شود.
2. منظور از ركوع، همان نماز و دستور به نماز است؛ و اين تأكيدى بر همان صدر آيه شريفه است.
3. نام بردن از ركوع، براى تشويق نمازگزاران و فراخوان همگانى به‏سوى نماز است.

«أتأمرون‏النّاس بالبرّ و تنسون انفسكم»
شما اى دانشوران يهود كه به نزديكان باايمان خويش سفارش مى‏كنيد در ايمانشان به اسلام پايدار باشند! آيا خود را به فراموشى سپرده‏ايد؟! چرا خود اسلام را بعنوان آخرين پيام نمى‏پذيريد؟!
با اين تفسير، واژه «برّ» كه به‏معناى «خوبى و شايستگى» آمده، در آيه شريفه، ايمان به محمّد (ص) و كتاب اوست؛ و خدا آنان را سرزنش مى‏كند كه چرا با اينكه مى‏دانند اسلام حق است و پيامى است ازجانب خدا، و ديگران را به آن تشويق و ترغيب مى‏كنند، خود در اين راه پيشگام نمى‏شوند؟
ابومسلم مى‏گويد: همين دانشمندان يهود بودند كه پيش از بعثت پيامبر (ص)، جامعه عرب را به ايمان به آخرين پيامبر و آيينى كه در راه بود، فرا مى‏خواندند؛ امّا پس از فرارسيدن آن دو، راه حق‏ستيزى درپيش گرفتند.
ابن عبّاس در تفسير آيه شريفه مى‏گويد: آنان ديگران را به پيروى از كتاب دينى خويش وامى‏داشتند، امّا خود آن را وامى‏نهادند.
قتاده بر آن است كه: آنان مردم را به فرمانبردارى از خدا فرا مى‏خواندند، امّا خود نافرمانى مى‏كردند.
از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده‏اند كه فرمود:
«مررت ليلة اسرى بى على اُناس تقرض شفاههم بمقاريضى من نار، فقلت: من هولاء يا جبرائيل؟ فقال: هؤلاءِ خطباء من اهل‏الدّنيا ممّن كانوا يأمرون‏النّاس بالبرّ و ينسون انفسهم.»
در شب معراج و سير آسمانى خويش، بر مردمى گذشتم كه لبهايشان را با ابزار آتشين مى‏بريدند. از فرشته وحى پرسيدم: اينان كيانند و گناهشان چيست؟ گفت: اينان گويندگان و اندرزدهندگانى هستند كه خود بدانچه به مردم مى‏گفتند، عمل نمى‏كردند.

«و انتم تتلون‏الكتاب»
درحاليكه تورات را مى‏خوانيد و صفات و ويژگيهاى آخرين پيامبر را در آن مى‏نگريد، باز هم ايمان نمى‏آوريد.

«افلاتعقلون»
آيا خرد خويش را بكار نمى‏گيريد؟
در مفهوم اين جمله، ديدگاهها متفاوت است:
1. بعضى گفته‏اند: منظور اين است كه آنچه شما انجام مى‏دهيد، براستى ازنظر انديشمندان كار زشتى است.
2. و برخى مى‏گويند: مقصود اين است كه كار شما، كار انسانهاى آگاه و دانا نيست.
3. عدّه‏اى نيز برآنند كه: خدا شما را بر اين شيوه كار، بشدّت كيفر خواهد كرد.
4. و پاره‏اى بر اين انديشه‏اند كه: آنچه در تورات آمده، درست است؛ بنابراين، به محمّد (ص) - همانگونه كه نويدِ آمدنش را در كتاب خود خوانده‏ايد - ايمان بياوريد و او را پيروى كنيد.
يك پرسش: اگر همانگونه كه در قرآن و فرهنگ دينى آمده، دعوت به ارزشها و نيكيها واجب و گاه پاداش آن به اندازه انجام‏دادن نيكى است، پس چرا خدا آنان را بر اين كار نكوهش مى‏كند؟
پاسخ: سرزنش آنان به اين دليل نيست كه چرا ديگران را به نيكيها و شايستگيها فرا مى‏خوانند، بلكه بدين جهت است كه آنان ديگران را فرا مى‏خواندند، امّا خود به گفتارشان عمل نمى‏كردند؛ و عمل‏نكردن به شايستگيها و آراسته‏نشدن به ارزشها، براى همه زشت و گناه است، بويژه براى فراخوانان به‏سوى ارزشها؛ براستى كه براى اينان زشت‏تر و نكوهيده‏تر است.

منبع



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۴۱ بعد از ظهر نمایش پست [2]
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920



تفسیر الميزان
[سوره البقرة (2): آيات 40 تا 44]
ترجمه آيات‏
اى پسران اسرائيل نعمت مرا كه به شما ارزانى داشتم بياد آريد و به پيمان من وفا كنيد تا به پيمان شما وفا كنم و از من بيم كنيد (40).
به قرآنى كه نازل كرده‏ام و كتابى را كه نزد خود شما است تصديق مى‏كند بگرويد و شما نخستين منكر آن مباشيد و آيه‏هاى مرا به بهاى ناچيز مفروشيد و از من بترسيد (41).
شما كه دانائيد حق را با باطل مياميزيد و آن را كتمان مكنيد (42).
نماز كنيد و زكات دهيد و با راكعان ركوع كنيد (43).
______________________________________________________
صفحه 227
شما كه كتاب آسمانى ميخوانيد چگونه مردم را به نيكى فرمان ميدهيد و خودتان را از ياد مى‏بريد چرا بعقل در نمى‏آئيد (44).
بيان‏
خداى سبحان در اين آيات عتاب ملت يهود را آغاز كرده، و اين عتاب در طى صد و چند آيه ادامه دارد، و در آن نعمتهايى را كه خدا بر يهود افاضه فرمود، و كرامتهايى را كه نسبت بانان مبذول داشت، و عكس العملى كه يهود بصورت كفران و عصيان و عهدشكنى و تمرد و لجاجت از خود نشان داد، بر مى‏شمارد، و با اشاره به دوازده قصه از قصص آنان تذكرشان ميدهد، قصه نجاتشان از شر آل فرعون، شكافته شدن دريا، و غرق شدن فرعونيان، و قصه ميعاد در طور، و قصه گوساله‏پرستى آنان، بعد از رفتن موسى بميقات، و قصه مامور شدنشان بكشتن يكديگر، و داستان تقاضاشان از موسى كه خدا را بما نشان بده تا علنى و آشكارا او را ببينيم، و به كيفر همين پيشنهادشان، دچار صاعقه شدند، و دوباره زنده گشتند، تا آخر داستانهايى كه در اين آيات بدان اشاره شده، و سر تا سر آن پر است از عنايات ربانى، و الطاف الهى.
و نيز بيادشان مى‏آورد: آن ميثاقها كه از ايشان گرفت، و ايشان آنها را نقض كرده، و پشت سر انداختند، و باز گناهانى را كه مرتكب شدند، و جرائمى را كه كسب كردند، و آثارى كه در دلهاشان پيدا شد، با اينكه كتابشان از آنها نهى كرده بود، و عقولشان نيز بر خلاف آن حكم مى‏كرد، بيادشان مى‏اندازد، و يادآوريشان مى‏كند: كه بخاطر آن مخالفت‏ها چگونه دلهاشان دچار قساوت، و نفوسشان در معرض شقاوت قرار گرفت، و چگونه مساعيشان بى نتيجه شد.
(وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي) الخ، كلمه عهد در اصل بمعناى حفاظ است، و همه معانى آن از اين يك معنا مشتق شده مانند عهد بمعناى ميثاق، و عهد بمعناى سوگند، و بمعناى وصيت، و بمعناى ديدار، و بمعناى نزول، و امثال آن.
(فارهبون)، كلمه رهبت بمعناى خوف، و مقابلش كلمه رغبت است.
(وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ)، يعنى از ميان اهل كتاب، و يا ميان اقوام گذشته، و آينده‏تان، شما كفر بقرآن را آغاز مكنيد، بگذاريد كسانى بدان كفر بورزند كه بهمه كتابهاى آسمانى كفر مى‏ورزند، و آن كفار مكه هستند، كه قبل از يهود بقرآن كفر ورزيده بودند.

منبع



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۴۳ بعد از ظهر نمایش پست [3]
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920



تفسیر نور
كلمه «لُبْس» به معناى پوشاندن و «لَبْس» به معناى شكّ و ترديد است.
امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را از مردم مى‏پوشانند و شناخت صحيح را از مردم مى‏گيرند، در حقيقت يگانه امتياز انسان بودن را گرفته‏اند و اين بزرگترين ظلم است.
حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نيست. (چون مردم آگاه مى‏شوند و آن را ترك مى‏كنند.) و اگر حقّ نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مى‏شود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده مى‏شود كه زمينه‏ى تسلّط شيطان بر هوادارانش فراهم شود. <297>
1- نه حقّ را با باطل مخلوط كنيم و آنرا تغيير دهيم و نه باطل را در لباس حقّ مطرح سازيم. «لا تلبسوا الحقّ، لا تكتموا الحقّ»
2- وجدان وفطرت، بهترين گواه بر حقّ پوشى انسان است. «وانتم تعلمون»

منبع


ویرایش ارسال توسط : mosafer
در تاریخ : جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۴۴ بعد از ظهر



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۴۵ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920



تفسیر اطيب البيان
(42)(ولا تلبسوا الحق بالباطل وتكتموا الحق ):(و حق را بوسيله باطل نپوشانيد و آن را انكار نكنيد)يعني حق را كتمان نكنيد و آن را به لباس باطل درنياوريد و سپس ادعانكنيد كه آن باطل ،حق است (وانتم تعلمون ):(درحاليكه شما بخوبي مي دانيد) يعني حق رابخوبي مي شناسيد و مي دانيد كه رسالت محمد(ص ) و اسلام حق است اما براي حفظ امتيازات و منافع و وجهه خود آن را انكار مي كنيد.

منبع



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیه42 سوره بقره
جمعه ۸ فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۴۹ بعد از ظهر نمایش پست [5]
بانو
rating
شماره عضویت : 275
حالت :
ارسال ها : 1270
محل سکونت : : زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 374
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 11123
پسند ها : 1225
حالت من :  Ashegh.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (3).gif
تشکر شده : 1920



تفسیر نمونه
بعضى از مفسران بزرگ از امام باقر (عليه السلام ) در شاءن نزول نخستين آيات مورد بحث چنين نقل كرده اند كه : ((حيى بن اخطب ، و كعب بن اشرف ، و جمعى ديگر از يهود، هر سال مجلس ميهمانى (پر زرق و برقى ) از طرف يهوديان براى آنها ترتيب داده مى شد، آنها حتى راضى نبودند كه اين منفعت كوچك به خاطر قيام پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از ميان برود، به اين دليل (و دلائل ديگر) آيات تورات را كه در زمينه اوصاف پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) بود تحريف كردند، اين همان ((ثمن قليل )) و بهاى
كم است كه قرآن در اين آيه به آن اشاره مى كند.
سود پرستى يهود
به دنبال پيمانى كه خداوند از يهود گرفته بود، و از جمله آن پيمان ، ايمان به پيامبران الهى و اطاعت فرمانهاى او بود، در سه آيه مورد بحث به نه بخش از دستوراتى كه به يهود داده شده اشاره مى كند.
نخست مى فرمايد به آياتى كه بر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نازل شده ايمان بياوريد، آياتى كه هماهنگ با اوصافى است كه در تورات شما آمده است (و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معكم ).
قرآن مصدق كتابى است كه نزد خود شما است ، يعنى بشاراتى را كه تورات و پيامبران پيشين به پيروان خود دادند كه بعد از ما پيامبرى با چنين اوصاف ظهور خواهد كرد و كتاب آسمانيش داراى اين ويژگيها است اكنون كه مى بينيد صفات اين پيامبر و ويژگيهاى قرآن كاملا منطبق بر بشاراتى است كه در كتب شما آمده و هماهنگى همه جانبه با آن دارد چرا به آن ايمان نمى آوريد؟!.
سپس مى گويد: شما نخستين كسى نباشيد كه به اين كتاب آسمانى كفر مى ورزيد و آن را انكار مى كنيد (و لا تكونوا اول كافر به ).
يعنى اگر مشركان و بت پرستان عرب ، كافر شوند زياد عجيب نيست عجيب كفر و انكار شما است ، آنهم به عنوان پيشگامان و نخستين مخالفان ، چرا كه هم از آنها بااطلاعتريد، و اهل كتابيد و در كتب آسمانى شما اين همه بشارات درباره ظهور چنين پيامبرى داده شده ، و به همين دليل قبل از ظهورش شما نخستين مناديان او بوديد، چه شد كه بعد از اين ظهور بجاى اينكه نخستين مؤ منان باشيد نخستين كافران شديد؟.
آرى بسيار از يهوديان اصولا مردمى لجوجند، و اگر اين لجاجت نبود بايد آنها خيلى زودتر از ديگران ايمان آورده باشند.
در سومين جمله مى گويد: شما آيات مرا به بهاى اندكى نفروشيد و آن را با يك ميهمانى ساليانه معاوضه نكنيد (ولا تشتروا باياتى ثمنا قليلا).
بدون شك آيات خدا را با هيچ بهائى نبايد معاوضه كرد، چه كم باشد و چه بسيار، ولى اين جمله در حقيقت اشاره به دون همتى اين دسته از يهود است كه به خاطر منافع اندكى همه چيز را بدست فراموشى مى سپردند، و آنها كه تا آن روز از مبشران قيام پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و كتاب آسمانى او بودند، هنگامى كه منافع خويش را در خطر ديدند اين بشارتها را انكار كردند و آيات تورات را تحريف نمودند، چرا كه در صورت آشنائى مردم به حقيقت ، كاخ رياست آنها فرو مى ريخت .
اصولا اگر تمام اين جهان را به كسى بدهند تا يكى از آيات الهى را انكار كند به راستى بهاى كم و اندكى است ، زيرا اين زندگى سرانجام نابود شدنى است و سراى آخرت ابدى و جاودانى است تا چه رسد كه انسان بخواهد، اين آيات الهى را فداى منافع ناچيزى كند.
و در چهارمين دستور مى گويد: تنها از من بپرهيزيد (و اياى فاتقون ) از اين نترسيد كه روزى شما قطع شود و از اين نترسيد كه جمعى از متعصبان يهود بر ضد شما سران قيام كنند، تنها از من يعنى از مخالفت فرمان من بترسيد.
در پنجمين دستور مى فرمايد: ((حق را با باطل نياميزيد)) تا مردم به اشتباه بيفتند (و لا تلبسوا الحق بالباطل ).
و در ششمين دستور از كتمان حق نهى كرده مى گويد: ((حق را مكتوم نداريد در حالى كه شما مى دانيد و آگاهيد)) (و تكتموا الحق و انتم تعلمون ).
هم كتمان حق ، جرم و گناه است ، و هم آميختن حق و باطل كه هر دو از
نظر نتيجه ، يكسان مى باشند، حق را بگوئيد هر چند به زيان شما باشد، و باطل را با آن نياميزيد هر چند منافع زودگذرتان به خطر بيفتد.
و بالاخره هفتمين و هشتمين و نهمين دستور را به اين صورت بازگو مى كند: ((نماز را بپا داريد زكات را ادا كنيد، و (عبادت دستجمعى را فراموش ننمائيد) با ركوع كنندگان ركوع نمائيد (و اقيموا الصلوة و آتوا الزكاة و اركعوا مع الراكعين ).
با اينكه دستور اخير اشاره به مساءله نماز جماعت است ، ولى از ميان تمام افعال نماز تنها ركوع را بيان كرده و مى گويد: با ركوع كنندگان ركوع كنيد اين تعبير شايد به خاطر آن باشد كه نماز يهود مطلقا داراى ركوع نبود، اين نماز مسلمانان است كه يكى از اركان اصلى آن ، ركوع محسوب مى شود.
جالب اينكه نمى گويد: نماز بخوانيد، بلكه مى گويد اقيموا الصلوة (نماز را بپا داريد) يعنى تنها خودتان نماز خوان نباشيد بلكه چنان كنيد كه آئين نماز در جامعه انسانى برپا شود، و مردم با عشق و علاقه به سوى آن بيايند.
بعضى از مفسران گفته اند تعبير به ((اقيموا)) اشاره به اين است كه نماز شما تنها اذكار و اوراد نباشد بلكه آن را بطور كامل بپا داريد كه مهمترين ركن آن توجه قلبى و حضور دل در پيشگاه خدا و تاءثير نماز در روح و جان آدمى است .
در حقيقت در اين سه دستور اخير، نخست پيوند فرد با خالق (نماز) بيان شده ، و سپس پيوند با مخلوق (زكات ) و سر انجام پيوند دستجمعى همه مردم با هم در راه خدا!.
آيا قرآن مندرجات تورات و انجيل راتصديق كرده ؟
در آيات متعددى از قرآن مجيد، اين تعبير به چشم مى خورد كه : قرآن مفاد كتب پيشين را تصديق مى كند)).
از جمله در آيات مورد بحث خوانديم : ((مصدقا لما معكم )) و در آيات 89 و 101 سوره بقره مى خوانيم ((مصدق لما)) معهم .
و در آيه 48 مائده مى فرمايد: و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب : ((ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم در حالى اين كتاب كتب آسمانى پيشين را تصديق مى كند)).
همين امر سبب شده كه جمعى از مبلغان يهود و مسيحى ، اين آيات را سندى بر عدم تحريف تورات و انجيل بگيرند، و بگويند: تورات و انجيل در عصر پيامبر اسلام مسلما با تورات و انجيل امروز تفاوتى پيدا نكرده ، و اگر تحريفى در تورات و انجيلها رخ داده باشد، مسلما مربوط به قبل از آن است ، و چون قرآن صحت تورات و انجيل موجود عصر پيامبر اسلام را تصديق نموده پس مسلمانان بايد اين كتب را به عنوان كتب آسمانى دست نخورده به رسميت بشناسند.
پاسخ
آيات مختلفى از قرآن گواهى مى دهد كه نشانه هاى پيامبر اسلام و آئين او در همان كتابهاى محرف كه در دست يهود و نصارى در آن زمان بوده وجود داشته است ، زيرا مسلم است كه منظور از تحريف اين كتب آسمانى اين نيست كه تمام كتابهاى موجود باطل و بر خلاف واقع مى باشد، بلكه قسمتى از تورات و انجيل واقعى در لابلاى همين كتب وجود داشته و دارد، و نشانه هاى پيامبر اسلام ، در همين كتب و يا سائر كتابهاى مذهبى كه در دست يهود و نصارى بوده ، وجود داشته است
(و الان هم بشاراتى در آنها هست ).
به اين ترتيب ظهور پيغمبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و كتاب آسمانى او عملا تمام آن نشانه ها را تصديق مى نموده زيرا با آن مطابقت داشته است .
بنابراين معنى تصديق قرآن نسبت به تورات و انجيل اين است كه صفات و ويژگيهاى پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و قرآن با نشانه هائى كه در تورات و انجيل آمده مطابقت كامل دارد.
استعمال واژه تصديق در معنى مطابقت در آيات ديگر قرآن نيز مشاهده مى شود، از جمله در آيه 105 سوره صافات به ابراهيم (عليه السلام ) مى گويد: قد صدقت الرويا (تو تصديق خواب خود نمودى ) يعنى عمل تو مطابق خوابى است كه ديده اى ، و در آيه 157 سوره اعراف چنين مى خوانيم .
الذين يتبعون الرسول النبى الامى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل ... اين معنى صريحا بيان شده ، يعنى اوصافى كه در او مى بينند مطابق است با آنچه در تورات يافته اند.
در هر حال آيات فوق چيزى جز تصديق كردن عملى قرآن و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نسبت به نشانه هاى حقانيت او كه در كتب گذشته بوده است نيست ، و دلالتى بر تصديق تمام مندرجات تورات و انجيل ندارد بعلاوه آيات متعددى از قرآن حكايت از اين مى كند كه آنها آيات تورات و انجيل را تحريف نمودند، اين خود شاهد زنده اى است بر گفتار بالا.
شاهد زنده ديگر:
((فخر الاسلام )) مؤ لف كتاب ((انيس الاعلام )) كه خود يكى از كشيشان بنام مسيحى بوده ، و تحصيلات خود را نزد كشيشان مسيحى به پايان رسانيده است و به مقام ارجمندى از نظر آنان نائل آمده در مقدمه اين كتاب ماجراى عجيب اسلام آوردن خود را چنين شرح مى دهد: ..
((...بعد از تجسس بسيار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت
كشيش والا مقامى رسيدم ، كه از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه كاتوليك از سلاطين و غيره سؤ الات دينى خود را به او مراجعه مى كردند، من نزد او مدتى مذاهب مختلفه نصارا را فرا مى گرفتم ، او شاگردان فراوانى داشت ، ولى در ميان همه به من علاقه خاصى داشت . كليدهاى منزل ... همه در دست من بود فقط كليد يكى از صندوقخانه ها را پيش خود نگاه داشته بود ...
در اين بين روزى كشيش مزبور را عارضه اى رخ داد به من گفت به شاگردها بگو: حال تدريس ندارم . وقتى نزد شاگردان آمدم ديدم مشغول بحثند، اين بحث منجر به معنى لفظ ((فارقليطا)) در سريانى و ((پريكلتوس )) به زبان يونانى ... جدال آنها به طول انجاميد، هر كسى راءيى داشت ...
پس از بازگشت ، استاد پرسيد: امروز چه مباحثه كرديد؟! من اختلاف آنها را در لفظ ((فارقليطا)) از براى او تقرير كردم ...گفت : تو كداميك از اقوال را انتخاب كرده اى ؟
گفتم مختار فلان مفسر را اختيار كرده ام .
كشيش گفت : تقصير نكرده اى ، و لكن حق و واقع خلاف همه اين اقوال است ، زيرا حقيقت اين را نمى دانند مگر راسخان فى العلم ، از آنها هم تعداد كمى با آن حقيقت آشنا هستند، من اصرار كردم كه معنى آن را برايم بگوئيد، وى سخت گريست و گفت : هيچ چيز را از تو مضايقه نمى كنم ... در فرا گرفتن معنى اسم اثر بزرگى است ، ولى به مجرد انتشار، من و تو را خواهند كشت ! چنانچه عهد كنى به كسى نگوئى اين معنى را اظهار مى كنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم كه نام او را فاش نكنم ، پس گفت : اين اسم از اسماء پيامبر مسلمين است و به معنى ((احمد)) و ((محمد)) است .
پس از آن كليد آن اطاق كوچك را به من داد و گفت : در فلان صندوق را باز كن و فلان و فلان كتاب را بياور، كتابها را نزد او آوردم ، اين دو كتاب به خط
يونانى و سريانى پيش از ظهور پيامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود
در هر دو كتاب لفظ ((فارقليطا)) را به معنى ، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه كرد: علماء نصارا قبل از ظهور او اختلافى نداشتند كه ((فارقليطا)) به معنى ((احمد و محمد)) است ، ولى بعد از ظهور محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) براى بقاى رياست خود و استفاده مادى ، آن را تاءويل كردند و معنى ديگر براى آن اختراع نمودند و آن معنى قطعا منظور صاحب انجيل نبوده است .
سؤ ال كردم درباره دين نصارا چه مى گوئى ؟ گفت با آمدن دين اسلام منسوخ است ، اين لفظ را سه بار تكرار نمود پس گفتم :
در اين زمان طريقه نجات و صراط مستقيم ... كدام است ؟ گفت : منحصر است در متابعت محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ).
اگر آخرت و نجات مى خواهى البته بايد دين حق را قبول نمائى ... و من همى شه تو را دعا مى كنم ، به شرط اينكه در روز قيامت شاهد باشى كه در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هستم ، ... هيچ شكى نيست كه امروز بر روى زمين دين اسلام دين خداست ...!!
چنانكه ملاحظه مى كنيد طبق اين سند علماى اهل كتاب پس از ظهور پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به خاطر منافع شخصى خود، نام و نشانه هاى او را طور ديگرى تفسير و توجيه كردند.

منبع



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mosafer






یاعلی
(علیه السلام)

 





گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
آیه42 ، سوره ، بقره ،

« خلوت با بهترین دوست | معنی بسم الله الرحمن الرحیم »

 






هم اکنون 06:44 بعداز ظهر