نکات آیه دوم:


امکانات ثروتمند مغرور با نزول عذاب ناگهانی و فراگیر الهی نابود گردید و تمامی منافع باغ و محصولات آن از بین رفت.گاهی اوقات حتی رفیق خداشناس و شایسته نیز نمیتواند فرد مغرور و جاهل را آگاه سازد. چرا که او خود مانع هدایت و اصلاح نفس خویش میباشد. حب دنیا، غرور، لجاجت، غافل شدن از یاد خدا، عدم توجه به نصیحت دیگران از جمله عواملی است که آیه شریفه به انسان گوشزد میکند. «أحیط به ثمره» عطف بر محذوف است یعنی وقع العذاب ...؛ احاطه شدن کنایه از نابود شدن است و مراد از ثمره تمامی دستاوردهای مرد ثروتمند میباشد.


امید و آرزوی مرد مؤمن با زوال امکانات ثروتمند مغرور تحقق یافت. «فَعَسی رَبِّی أَن یُؤتِیَنِی خَیرَاً مِن جَنَّتِکَ وَ یُرسِلُ عَلَیها حُسباناً مِنَ السَماءِ». (10) «و أحیط به ثمره فأصبح یقلّب کفّیه»؛ کفّ یعنی دست و کفّیه تثنیه آن و به معنای دو دست است. جمله «یقلّب کفّیه» یعنی دو دستش را زیر و رو میکرد، گاهی کف یک دست را بر پشت دست دیگر و گاهی عکس آن عمل میکرد. این حرکت بازتابی از اندوه و حسرت شدید آدمی است. «خاویه» یعنی فرو ریخته و منهدم شده و «عروش» به معنای سقفها و داربستهایی است که برای برخی درختان میوه برپا میگردد. «خاوِیۀٌ عَلی عُرُوشِها» یعنی درختان و یا بناهای باغ بر سقفهای خود فرو ریخته بود.


نکته ای که باید بدان پرداخته شود این است که انسان با شلوغ شدن اطرافش و اولاد و ثروت فراوان و...، به تدریج از ذکر و یاد خالق غافل شده و صبغه الهیه و رنگ و بوی خدا از او دور میشود. خود خداوند در قرآن عاقبت چنین فردی را بیان میفرماید: «و هر که از یاد من روی گردان شود، حتما برای او زندگی تنگی خواهد بود، و (به لحاظ انقطاع از غیب و عدم قناعت نفس و تزلزل) در روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم».(11) علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه شریفه میفرماید: احاطه به ثمر یا به هر چیز دیگر کنایه از نابود کردن آن است، و این از احاطه دشمن و محاصره کردن او از همه اطراف گرفته شده که چنین مواقعی دیگر امید آدمی از هر یار و یاوری قطع گشته، هلاک حتمی میشود، همچنان که فرموده: " و ظَنُّوا أَنَّهُم أُحِیطَ بِهِم"؛ و پنداشتند که بلا بر آنان احاطه کرده است".(12)


و این که فرمود: " فَأَصبَحَ یُقَلّب کَفَّیهِ"، کنایه از ندامت است، چون شخص نادم اکثر اوقات حالت درونی خود را با پشت و رو کردن دستها مجسم میسازد؛ و اینکه فرمود:" و هی خاویۀ علی عروشها"، به طوری که گفتهاند: کنایه است از کمال خرابی، چه خانه وقتی خراب میشود اول سقف آن فرو میریزد و سپس دیوارها بر روی سقف میافتد و کلمه (حَوی) به معنای سقوط است. بعضی نیز گفتهاند اصل در معنای آن (خلو) یعنی خالی بودن است؛ و معنای اینکه فرمود: «وَ یَقُولُ یا لَیتَنِی لَم أَشرِک بِرَبِّی أَحَداً»، این است که ای کاش به غیر خدا به چیز دیگری دل نبسته بودم. (13)


........


10. الکهف/ 41
11. «وَ مَن أَعرِض عَن ذِکرِی فِإِنَّ لَهُ مَعِیشَۀً ضَنکاً وَ نَحشُرُهُ یَومَ القِیامَۀِ أَعمی»؛ طه/ 124..
12.یونس/ 22
13. طباطبایی، محمد حسین، ج 26، ص 180