آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳ ۰۶:۳۱ بعد از ظهر
|
|||||
مدیر انجمن آموزش زبان عربی
شماره عضویت :
1116
حالت :
ارسال ها :
871
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
116
اعتبار کاربر :
4323
پسند ها :
713
تشکر شده : 1006
وبسایت من :
وبسایت من
|
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان، اما به قدر فهم تو کوچک می شود، و به قدر نیاز تو فرود می آید، و به قدر آرزوی تو گسترده می شود، و به قدر ایمان تو کارگشا می شود، یتیمان را پدر می شود و مادر، محتاجان برادری را برادر می شود، عقیمان را طفل می شود، ناامیدان را امید می شود، گمگشتگان را راه می شود، در تاریکی ماندگان را نور می شود، رزمندگان را شمشیر می شود، پیران را عصا می شود، محتاجان به عشق را عشق می شود.
خداوند همه چیز می شود همه کس را...
چنین کنید تا ببینید چگونه بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند، در دکان شما کفههای ترازویتان را میزان می کند. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
خداوند و دیدگاه ملاصدرا
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۲ بعد از ظهر
[1]
|
|||
ممنونم
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
خداوند و دیدگاه ملاصدرا
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳ ۰۲:۵۱ بعد از ظهر
[2]
|
||
عضو
شماره عضویت :
290
حالت :
ارسال ها :
291
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
45
اعتبار کاربر :
1359
پسند ها :
323
تشکر شده : 283
|
بسیار زیبا بود ممنون
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
خداوند و دیدگاه ملاصدرا
سه شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۳ ۰۲:۵۶ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
384
حالت :
ارسال ها :
398
محل سکونت : :
نصف جهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
285
اعتبار کاربر :
2376
پسند ها :
433
تشکر شده : 183
|
هوالمحبوب
صدر المتالهین ملا صدرا از فیلسوفان مورد علاقه من هست زندگی نامه زیبای ایشان را در سریالی از شبکه 4 دیدم محمدبن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدرالمتالهین - ملاصدرا - در سال ۹۷۹ قمری به دنیا آمد. پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و بسیار مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام هیچ فرزندی نداشت، ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع بسیار به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که بعدها به نام ملاصدرا معروف گردید. صدرالدین محمد، تنها فرزند وزیر حاکم منطقه وسیع فارس، در بهترین شرایط زندگی میکرد. صدرا پسری بسیار باهوش، جدی، باانرژی، درسخوان و کنجکاو بود. در مدت کوتاهی تمام دروس مربوط به ادبیات زبان فارسی و عربی و هنر خط نویسی را فراگرفت. درسهای دیگر او علم فقه و حقوق اسلامی و منطق و فلسفه بود که در این میان صدرای جوان ـ که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ـ از همه آن دانشها مقداری آموخت ولی طبع او بیشتر به فلسفه و بخصوص عرفان گرایش داشت. ملاصدرا بخشی از این آموزشها را در شیراز دید، ولی بخش عمده آن را در پایتخت آن زمان (قزوین) گذراند. وی در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ- شیخ بهاءالدین عاملی و میرداماد ـ آشنا شد و به دروس آنان رفت. با انتقال پایتخت صفویه از قزوین به اصفهان، شیخ بهاءالدین و میرداماد به همراه شاگردان خود به این شهر آمدند و بساط تدریس خود را در آنجا گستراندند. ملاصدرا که در آن زمان 26 یا 27 سال داشت، از تحصیل بینیاز شده بود و خود در فکر یافتن مبانی جدیدی در فلسفه بود و مکتب معروف خود را پایه گذاری میکرد. وی که سرمایهای بسیار و منبعی سرشار از دانش و بویژه فلسفه داشت و خود او با نوآوریهایش آراء جدیدی را ابراز کرده بود، در شیراز بساط تدریس را گستراند و از اطراف شاگردان بسیاری گرد او جمع شدند. اما رقبای او که مانند بسیاری از فیلسوفان و متکلمان، از فلاسفه پیش از خود تقلید میکردند، و از طرفی موقعیت اجتماعی خود را نزد دیگران در خطر میدیدند، یا به انگیزه دفاع از عقاید خود و یا از روی حسادت بنای بدرفتاری را با وی گذاشتند و آراء نو او را به مسخره گرفتند و به او توهین میکردند.
این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا نمیساخت، از این رو از شیراز به صورت قهر بیرون آمد و به شهر قم که در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود، رفت. ملاصدرا در شهر قم هم نماند و به روستایی به نام کَهَکْ در نزدیکی شهر قم منزل گزید. شکست روحی ملاصدرا سبب گردید تا مدتی درس و بحث را رها کند و همانگونه که وی در مقدمه کتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و ریاضت گذراند. وی در این دوران ـ که از نظر معنوی دوران طلائی زندگانی اوست ـ توانست به مرحله کشف و شهود غیب برسد و حقایق فلسفی را نه در ذهن که با دیده دل ببیند و همین سبب شد که مکتب فلسفی خود را کامل سازد. وی حدود سال 1015ق سکوت را شکست و قلم بدست گرفت و به تألیف چند کتاب از جمله کتاب بزرگ و دائرةالمعارف فلسفی خود به نام اسفار پرداخت. وی تا حدود سال1040ق به شیراز باز نگشت و در شهر قم ماند و در آن شهر حوزه فلسفی بوجود آورد و شاگردان بسیاری پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او فیاض لاهیجی و فیضکاشانی هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و مکتب او را ترویج کردند. وی در شیراز نیز به تدریس فلسفه و تفسیر و حدیث اشتغال یافت. از کتاب سه اصل چنین برمیآید که در آن دوره نیز مانند دوره اول اقامت در شیراز زیر فشار بدگوئی ها و بد خوئیهای دانشمندان همشهری خود بوده است، ولی اینبار مقاوم بود و تصمیم گرفت در برابر فشار آنها پایداری و مکتب خود را معرفی کند.
یکی از ابعاد زندگی پرماجرای ملاصدرا، سفرهای او به زیارت خانه خدا است. در این سفرها که به صورت کاروانهای بزرگ حاجیان انجام میشد، عدهای از گرما و تشنگی و خستگی در راه میمردند. ملاصدرا برای آنکه اینگونه ریاضتها را در کنار دیگر ریاضتهایش انجام داده باشد 7 بار قدم در این راه گذاشت و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مکّه و زیارت کعبه در شهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان فروبست.
می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
خداوند و دیدگاه ملاصدرا |
عاشق کربلا |
0 | 194 | عاشق کربلا |
برچسب ها
|
خداوند ، دیدگاه ، ملاصدرا ، |
|