انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » وقایع التفاقیه » دلنوشته های واقعی و خاطرات اعضاء یاران » نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...



نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...

یادمه چند سال پیش بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم یه شب برا نماز شب پاشم  و استخونی حلال کنم که برای خودش ماجرایی شد..  چون اعضای خانواده توی اتاق خوابا میخوابیدن نمیتونستم برم توی اتاق نماز بخونم خونه بابا اینا هالش خیلی بزرگه رفتم یه گوشه دنج و شروع کردم به نماز خوندن... وسطای نافله ها بودم که مامان پا شد بره آب بخوره که منو دیده بود(فقط موندم توی اون تاریکی چطوری منو دید) بنده خدا فکر میکنه که من دارم نماز صبحمو میخونم اونم که ماشالله
klhc afd ;i ,hsi o,na di nvnsvd an...


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
سه شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۵۴ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163


مدال ها:6
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
اسپانسر برتر
اسپانسر برتر
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
کاربران برتر
کاربران برتر

|

یادمه چند سال پیش بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم یه شب برا نماز شب پاشم
 و استخونی حلال کنم که برای خودش ماجرایی شد..
 چون اعضای خانواده توی اتاق خوابا میخوابیدن نمیتونستم برم توی اتاق نماز بخونم خونه بابا اینا هالش خیلی بزرگه رفتم یه گوشه دنج و شروع کردم به نماز خوندن...
وسطای نافله ها بودم که مامان پا شد بره آب بخوره که منو دیده بود(فقط موندم توی اون تاریکی چطوری منو دید)

بنده خدا فکر میکنه که من دارم نماز صبحمو میخونم اونم که ماشالله همیشه سحرخیز
شروع کرد به چراغا رو روشن کردن و صبحونه آماده کردن و آماده نماز شدن
و همش بابامو صدا میزد که پاشو دیگه نمازتو بخون و برو دنبال کارت که دیرت نشه
(اون موقع باباجون هنوز بازنشسته نشده بود و به یکی از مشتریا قول داده بود که قبل از اینکه بره سر کارش به کار خونه پسر عمه ام بره و کار یکی از مشتریاشو زودی انجام بده و برگرده بره سر کار خودش)
منو میگی حسابی کلافه شده بودم خیر سرم داشتم نماز شب میخوندما 

حالا توی این هیرو ویری داداشم دیده بود من دارم نماز میخونم اونم فکر کرده بود موقع نماز صبحه پاشده بود نمازشو خوند و زودی رفت زیر پتوش حالا فکر کنید ساعت 3 نصفه شبه
(من موندم اینا چرا ساعتو نگاه نمیکردن)
من فلک زده وسط نماز وتر بودم 

و هیچ کاری از دستم بر نمیومد کیف نماز شب به اینه که توی تاریکی و سکوت محض باشه نه اینکه همه لامپا روشن و صدای حرف زدن مامان بابا بیاد که خامه عسل میخوری؟یا خامه مربا؟
خلاصه اذیتتون نکنم باباجون طفلی توی اون فاصله هم نماز صبحشو خوند /هم صبحونشو/هم ماشین و روشن کرد و رفت سر کار خخخخ

 منم وقتی نمازم تموم شد کار از کار گذشته بود....
چیزی نگذشت که اذان صبح رو دادن/منم با حال گرفته رفتم بالای سر داداشم و بهش گفتم مهدی پاشو نمازتو بخون گفت من 40 دقیقه پیش نمازمو خوندم گفتم نه اون موقع اذان رو نداده بودن سریع گرفت قضیه از چه قراره شروع کرد به غر زدن که ای بابا ما چه گرفتاری شدیم دیگه
 نمیدونیم کی شبه کی صبحه و از این حرفا 
(حیف که بزرگتر از خودم بود نتونستم جوابشو بدم) ولی مامان قربونش برم فقط خندید
 و چیزی نگفت بابا هم گوشیش در دسترس نبود که خبرش کنه برگرده
(ظاهرا خیابونا خلوت بوده زودی وارد جاده شهرک صنعتی میشه و آنتن نمیده دیگه)
طفلی بابا میره میبینه که کارخونه تعطیله وقتی نگاه میکنه میبینه 
 بععععله 2 ساعت دیگه به شروع به کار شدن کارخونه مونده اونم همون جا یه پتو عقب ماشین داره میاره میکشه رو خودش و شیشه ها رو میاره بالا و تا ساعت 7 تو ماشین میخوابه
 خلاصه اینکه من از اون موقع توی اوج نوجوونی حسابی سر خورده شدم از نماز خوندم نه تنها لذتی نبرده بودم بلکه بابایی عزیزمو توی زحمت انداختم خدا منو ببخشه فکر کنم دلیل اینکه دیگه توفیق نماز شب ندارم همین باشه
 از اینکه حوصله کردین و این خاطره رو خوندین ممنونم


ویرایش موضوع توسط : بانوی آفتاب
در تاریخ : یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۳۰ بعد از ظهر



















  می پسندم 14     0  14 
 
 
تعداد پسند های ( 14 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :12 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :7 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :5 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :4 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
سه شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۰۴ بعد از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 371
حالت :
ارسال ها : 831
محل سکونت : : اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 223
دعوت شدگان : 1
هشدارها : 1
اعتبار کاربر : 6586
پسند ها : 1229
حالت من :  Konjkav.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 656
وبسایت من : وبسایت من



ممنون ...بسیار زیبا 


  می پسندم 7     0  7 
 
 
تعداد پسند های ( 7 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : abbas.isfahan
امضا ندارم انگشت بزنم قبوله ؟!؟!؟

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
سه شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۳۰ بعد از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1319
حالت :
ارسال ها : 681
محل سکونت : : زیر سایه ی مرتضی علی هستم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 166
اعتبار کاربر : 6414
پسند ها : 744
حالت من :  Mokhlesim.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (21).jpg
تشکر شده : 307



انشالله که دوباره شروع کنی به خوندن نماز شب. انشالله


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : محمد121
هردو عالم یک فروغ روی اوست
  

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
سه شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۳۱ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 1319
حالت :
ارسال ها : 681
محل سکونت : : زیر سایه ی مرتضی علی هستم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 166
اعتبار کاربر : 6414
پسند ها : 744
حالت من :  Mokhlesim.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (21).jpg
تشکر شده : 307



انشالله که دوباره شروع کنی به خوندن نماز شب. انشالله


  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : محمد121
هردو عالم یک فروغ روی اوست
  

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
سه شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۲ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 1270
حالت :
ارسال ها : 1189
محل سکونت : : بوشهر
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 178
اعتبار کاربر : 5071
پسند ها : 1155
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تشکر شده : 1003
وبسایت من : وبسایت من



ممنون خیلی قشنگ بود کلی خندیدم


  می پسندم 7     0  7 
 
 
تعداد پسند های ( 7 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : زهرابانو
http://sahadat8529.blogfa.com/

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
چهارشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۰۷ قبل از ظهر نمایش پست [5]
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163



نوشته شده توسط : محمد121 »
انشالله که دوباره شروع کنی به خوندن نماز شب. انشالله

ممنونم آقا محمد -ان شالله-البته من بعدا تصمیم گرفتم که اگه شبا بیخوابی به سرم زد خواستم نماز شب بخونم همون موقع نمازهای واجبی که به گردنمه رو ادا کنم/التماس دعا


  می پسندم 12     0  12 
 
 
تعداد پسند های ( 12 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲ قبل از ظهر نمایش پست [6]
بانو
rating
شماره عضویت : 982
حالت :
ارسال ها : 526
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 358
اعتبار کاربر : 3214
پسند ها : 337
حالت من :  Mehraboon.gif
تشکر شده : 87
وبسایت من : وبسایت من



خیلی باحال بود.خیلی خندیدم


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عاشق شهدا
 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۳۰ بعد از ظهر نمایش پست [7]
ناظر بخش زبان
rating
شماره عضویت : 947
حالت :
ارسال ها : 1759
محل سکونت : : tehran
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 473
دعوت شدگان : 6
اعتبار کاربر : 13181
پسند ها : 1464
محل سکونت : tehran.jpg
حالت من :  Khoshhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (1).jpg
تشکر شده : 1601



خخخخخخخخخ
جالب بود



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : mohadeseh
هر عشقـــــــ بے مجوز حَســـــڹ و حُسیـــن خطاستـــ

**یــــا زهـــــــــرا**


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۰۴ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 709
حالت :
ارسال ها : 5085
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 323
اعتبار کاربر : 30445
پسند ها : 1202
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 4494
وبسایت من : وبسایت من



یمدتی اذان نماز صبح را از بلند گوی مسجد من پخش میکردم
هر روز یک ساعت زود تر میرفتم تا نافله شب بخونم
نافله رو خوندم و تموم شد
نماز صبح رو هم خوندنم
بنظر خودم باحال ترین نماز صبح عمرمو خونده بودم و با خودم میگفتم اگه همین نمازم قبول بشه برام کافیه
نماز صبح تموم شد
تعقیبات رو با تمام احساسات و اشک تموم کردم
یک ساعت دیگه گذشت
برقها رو خاموش کردم که در مسجد رو ببندم و بیام بیرون که یکی از دوستام
که هر صبح با هم نماز میخوندیم وارد شد و گفت : کجا؟
با تعجب نگاش کردم گفتم چرا دیر میای
گفت هنوز چند دقیقه ای مونده به اذان!!!!
نگو من دوساعت مونده به اذان رفتم مسجد و نمازصبحمو اذان نداده خونده بودم
هییییییییییی


  می پسندم 5     0  5 
 
 
تعداد پسند های ( 5 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پسرآفتاب
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۱۲ بعد از ظهر نمایش پست [9]
ناظر بخش زبان
rating
شماره عضویت : 947
حالت :
ارسال ها : 1759
محل سکونت : : tehran
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 473
دعوت شدگان : 6
اعتبار کاربر : 13181
پسند ها : 1464
محل سکونت : tehran.jpg
حالت من :  Khoshhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (1).jpg
تشکر شده : 1601



جالب بود برادر افتاب


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : mohadeseh
هر عشقـــــــ بے مجوز حَســـــڹ و حُسیـــن خطاستـــ

**یــــا زهـــــــــرا**


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۱۷ بعد از ظهر نمایش پست [10]
بانو
rating
شماره عضویت : 1458
حالت :
ارسال ها : 609
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 305
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 3950
پسند ها : 253
تشکر شده : 172



ممنون بانوی آفتاب عزیز .


  می پسندم        0 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۰۸ بعد از ظهر نمایش پست [11]
بانو
rating
شماره عضویت : 1042
حالت :
ارسال ها : 2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 395
اعتبار کاربر : 19494
پسند ها : 2065
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (30).jpg
تشکر شده : 1034



خیلی خاطره خوب وقشنگیه . من تو خونه هر وقت یاد این خاطره بانو افتاب  می افتم نا خود اگاه خندم می گیره .
ممنون بانو جان .



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عقیق


«اللهُمَ صل علی فاطمةَ وَأَبیِها وَبَعلِها وَبَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بعدد ما احاط به علمک»


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
نماز شبی که واسه خودش یه دردسری شد...
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۱ بعد از ظهر نمایش پست [12]
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163



نوشته شده توسط : عقیق »
خیلی خاطره خوب وقشنگیه . من تو خونه هر وقت یاد این خاطره بانو افتاب  می افتم نا خود اگاه خندم می گیره .
ممنون بانو جان .



 آره یادش بخیر امشب دوباره این خاطره رو مرور کردم برام جالب بود 
ممنون از نظر لطفت همه دوستان ....


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
نماز ، شبی ، که ، واسه ، خودش ، یه ، دردسری ، شد... ،

« یگانه و اتفاق بسیار جالبی که در شب قدر براش افتاد... | خاطره واقعی از خودم ((((حتما بخونید))))))))) »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 10:50 بعداز ظهر