آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
چهارشنبه ۲۲ امرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۳۳ قبل از ظهر
|
|||||
از عشق تو آواره ی هر کوی و خیابون مجنون شدم و زدم به هر دشت و بیابون تنها با تو ، سازمو این دو چشم گریون خدا جون ............................. میبینم که همه ناز می کنند با عاشقاشون مثل گربه می چرخند و می پیچند تو پاهاشون یا که اشک می ریزن ، زار می زنند تو بغلاشون شاید ناز بکنن ، دست بکشن روی موهاشون ای خدا ، ای خدا چرا موندم از تو جدا ؟ تو کجائی و من کجا ؟ تو خدا ، من کجا ؟ ای خدا من چی هستم؟ هر چی هستم بدون عاشق عشق تو هستم از تو مستم ، بت پرستم یا که مستم ، دل به عشق روی تو بستم تو رفیقی ، تو عزیزی بپرس چرا اشک می ریزی ؟ بپرس که از کی می گریزی؟ بپرس به دنبال چه چیزی ؟
جز خدا ......... می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|