آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۴۰ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
418
حالت :
ارسال ها :
699
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
362
اعتبار کاربر :
5274
پسند ها :
645
تشکر شده : 1534
|
در زمان های بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها در
همه جا شناور بودند؛آنها از بیکاری خسته شده بودند.
روزی همه ی فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شدند ، خسته تر و کسل تر از همیشه . ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت:«بیائید یک بازی کنیم...مثلاً قایم باشک».همه از این پیشنهاد شاد
شدند و دیوانگی فوراً فریاد زد: من چشم می گذارم و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست
دنبال دیوانگی بگردد،همگی قبول کردند که او چشم بگذارد و بدنبال انها بگردد. دیوانگی جلوی
درختی رفت و چشمانش را بست و شروع کرد به شمردن...یک... دو... سه...! همه رفتند تا
جایی پنهان شوند. لطافت خود را بشاخ ماه آویزان کرد
خیانت داخل انبوهی از زباله ها پنهان شداصالت در میان ابرها مخفی شد هوس به مرکز زمین رفت طمع،داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد و دیوانگی مشغول شمردن بود... هفتاد و نه....هشتاد....هشتاد و یک... همه پنهان شدند به جز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد. جای تعجب
هم ندارد چون همه می دانیم که پنهان کردن عشق مشکل است!!!هنگامی که دیوانگی بصد
رسید،عشق پرید و در میان بوته ی گل سرخ پنهان شد.
دیوانگی فریاد زد دارم میام... اولین کسی که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی،تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود. لطافت را یافت که خود را بشاخ ماه آویزان کرده بود. دروغ را از ته چاه ،هوس را در مرکز زمین... یکی یکی همه را پیدا کردبه جز عشق.او از یافتن ناامید شده بود که حسادت،در گوشهایش
زمزمه کرد:تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او پشت گل سرخ است.دیوانگی شاخه ای را از
درخت کند و با شدت و هیجان آنرا در بوته گل سرخ فرو کرد و دوباره و دوباره؛ تا با صدای ناله
ای متوقف شد.عشق از پشت بوته های گل سرخ بیرون آمد. با دستهایش صورت خود را
پوشانده بودو از میان چشمانش خون بیرون می زد
شاخه ها به چشمانش فرو رفته بود و او نمی توانست جایی را ببیند؛ او کور شده بود دیوانگی گفت: من چه کردم، چه کردم!!! چگونه می توانم تورا درمان کنم؟ عشق پاسخ داد: تو نمی توانی مرا درمان کنی فقط اگر می خواهی یاریم کنی ازین پس
راهنمای من باش! و اینگونه است که از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار اوست
می پسندم 9 0 9 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۲ قبل از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1077
حالت :
ارسال ها :
343
محل سکونت : :
اردبیل
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
33
اعتبار کاربر :
1186
پسند ها :
596
تشکر شده : 138
|
آخه من به اين داستان چي بگم؟ بگم خوب بود كه از خوب بودنم بالاتر بود بگم عالي بود كه از عالي بودنم بالاتر بود بخدا از توصيف اين داستان زيبا عاجزم نويسندش هركيه تخيلش خيلي خوبه
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۴۹ قبل از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر...
ممنونم واقعا زیبا بود می پسندم 0 1 -1
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۰ قبل از ظهر
[3]
|
|||
واقعا اونایی که تجربه داشتند میفهمن که چی شده واقعا نمیشه تویفش کرد هیچ وقت ...!!
اگرم بخوایو تلاش کنی نهانش کنی بدترم میشه حتی اخه من خودم الان بوققققققققققققق خخخ واقعا ممنون اخوی خیلی خیلی عالی بود با روحم بازی کرداین داستان همون طور که برادر عزیزم اقا صفی گفت واقعا شما انتظار نداشته باشید که چیزای غیر قابل توصیف رو ما توصیف کنیم. ممنون خیر ببینید این داستان مثل یه هدیه بود برام واقعا اخه من خیلی خیلی بوققققق شدم به یه نفر...................
ویرایش ارسال توسط : ایلیا110
در تاریخ : چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۳ قبل از ظهر می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ ۰۳:۱۰ بعد از ظهر
[4]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
418
حالت :
ارسال ها :
699
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
362
اعتبار کاربر :
5274
پسند ها :
645
تشکر شده : 1534
|
فکر می کردم نظرات بیشتری داشته باشه
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳ ۰۳:۲۰ بعد از ظهر
[5]
|
|||
مدیر انجمن آموزش زبان عربی
شماره عضویت :
1116
حالت :
ارسال ها :
871
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
116
اعتبار کاربر :
4323
پسند ها :
713
تشکر شده : 1006
وبسایت من :
وبسایت من
|
واقعا چقدر زیبا بود
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۶ بعد از ظهر
[6]
|
|||
سلام ... داستان پر محتوایی هست .. همونطور که بقیه بزرگورا عرض کردندن ... قابل توصیف نیست ... اگرم باشه توصیف کردنش در توان من نیست ... مچکرم .
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۰ بعد از ظهر
[7]
|
|||
آقایون انجمن
شماره عضویت :
940
حالت :
ارسال ها :
583
محل سکونت : :
یه جای خوب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
269
اعتبار کاربر :
4149
پسند ها :
540
تشکر شده : 545
وبسایت من :
وبسایت من
|
عالی بودی داداش
یا علی می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۱۷ بعد از ظهر
[8]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۳۹ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
اگر عشق زمینی مقدمهای برای رسیدن به عشق حقیقی و برتر قرار گیرد و مانع از آن نگردد، با آن منافات ندارد، بلکه گاهی راهی برای رسیدن به عشق حقیقی قرار میگیرد. آری مطمئنا عشق و علاقه زمینی موتور محرک قوی و موثر است، اما نباید از رهزن بودن این عشق نیز غافل بود؛ شخصى مىگوید: از امام صادق علیهالسلام از معناى عشق سؤال کردم، فرمود: "قلوبٌ خَلتْ مِن ذکر الله فأذاقَها اللهُ حُبَ غَیرِه؛ قلبهایى که از یاد و ذکر خدا خالى باشند، خداوند مبتلا به حب غیر خود مىنماید. بنابراین دوستی و عشق به غیر که تمام قلب انسان را تسخیر کرده باشد؛ قلبی است که از وجود خدا خالی شده است؛ زیرا خداوند دو دل در درون انسان قرار نداده است.
از طرف دیگر،علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمى زمانى که در چیزى و یا کسى کمالى را مىبیند، به آن علاقهمند مىگردد و اگر کشش به هر دلیل قوى باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر مىگردد. عشق زمینی تنها در صورتی میتواند انسان را به عشق حقیقی و برتر راهنمایی کند که انسان به ضعف های عشق زمین واقف گردد و بداند اینها همه مجاز عشقاند، نه حقیقت عشق، نیز بداند که هیچ چیز غیر خدا نمیتواند متعلق عشق واقعی انسان قرار گیرد. این معرفت و آگاهی گاهی با شکست در عشق زمینی، گاهی با آگاهی از حقیقت برتر وجود خود که در دام موجود زمینی اسیر گشته وگاهی... به دست میآید. به همین خاطر اهل ذوق گفتهاند: المجاز قنطره الحقیقه؛ عشق مجازی پلی است برای رسیدن به حقیقت. عاشقان این راه هم چنین میتوانند از رهگذر عشق به شگفتیهای خلقت در عالم و آدم، به عشق خالق همه آن زیباییها برسند و از تماشای جمال مخلوق به جمال خالق راه یافته و محو در عشق و محبت او شوند. سر مطلب آن است که حقیقت عشق متعلق به عالم ماده نیست؛ بلکه مربوط به کمال مطلق است که هیچ نقص و عیبى در او راه ندارد. انسان بالفطره عاشق خدا و طالب او است و اصولاً زمینه عشق به انسان و موجود زمینی، براى عشق الهى و رسیدن به محبوب مطلق است. موجودى مىتواند معشوق حقیقى انسان قرار گیرد که هر چه از او مشاهده مىکند، زیبایى و کمال باشد و هیچ نقص، عیب و بدى در او وجود نداشته باشد و چنین موجودى جز خداوند متعال نیست. قلبهایى که از یاد و ذکر خدا خالى باشند، خداوند مبتلا به حب غیر خود مى نماید. با توجه به این موضوع، عشق انسان به موجودات مادى، عشق حقیقى نیست، بلکه عشق مجازى است؛ زیرا جز خدا هیچ موجودى قابلیت معشوق بودن را ندارد وانسان عاشق، خود به این مطلب واقف است که معشوق مجازى او، عیبهاى فراوانى دارد؛ اما از طرفى بعضى از کمالات و زیبایىها را در او مىبیند که در حقیقت برگرفته از جمال و کمال محبوب حقیقى است و به عشق ورزیدن هم نیاز دارد. این جا است که به معشوق خیالى رو مىکند و به او عشق مىورزد؛ اما چون به وصال میرسد، عشق فروکش میکند؛ زیرا آنچه او به آن عشق مىورزید، کمالی بود که فروکش نمیکند، در حالی که معشوق او چنین نیست.از این رو فقط در عشق به خداى متعال است که انسان پس از وصول و مشاهده، نه تنها عشقش فروکش نمىکند، بلکه بیشتر مىشود؛ زیرا هر چقدر انسان به خدا نزدیکتر مىشود، کمال و جمال بیشترى مشاهده مىکند. اما عشق حقیقی: داستان کوتاه: آخرین لبخند پروانه از منظر دین،خداوند کمال محض، جمال مطلق، دارای برترین وصفها، مبدأ عشق، اولین عاشق و الهام کننده عشق است. همه هستی آیت، نشانه و مظهر اویند; از او سرچشمه گرفته، به سوی او روان هستند. آدمی کمال جو و زیبایی طلب بوده، حقیقتش از روح خدا است، از آن منزل نزول کرده و به سوی او باز خواهد گشت، انسان دارای روحی است که ظهور و جلوه تام صفات حق است. عشق حقیقی عبارت است از "قرار گرفتن موجودی کمال جو (انسان) در جاذبه کمال مطلق (خداوند متعال ); پروردگاری جمیل مطلق، بی نیاز، یگانه، دانای اسرار، توانا، قاهر و معشوقی که همه رو به سوی او دارند و او را میطلبند." بنابراین عشق حقیقی تنها عشق به خدا است، زیرا هر چیزی غیر او زایل شدنی و از بین رفتنی و دارای عیب و نقص است؛ بنابراین هر چیز غیر او نمیتوان معشوق واقعی باشد اولا چون ناقص است و کمال مطلق نیست، در حالی که در عشق، معشوق هیچ عیب و نقص ندارد. ثانیا هر چیز غیر او زوال پذیر است و عارفان گفتهاند: آنچه که نپاید، دلبستگی را نشاید. همانند داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام که فرمود: انی لا احب الافلین. آن چیز که افول و غروب میکند و از بین میرود، دوست نمیدارم. پس باید عشق پایدار و جاودانه باشد و آن عشق به خدا است که همیشگی و پایدار است و البته در سایه این عشق، عشق به مظاهر جمال و زیبایی او، مانند زن و فرزند و گل و درخت و طبیعت و... معنا مییابد. خواجه عبد الله انصاری : «عشق،آتش سوزان است وبحر بیکران است. همه، جان است وقصه بی پایان است. عقل وادراک در وی حیران است ودل در یافت وی ناتوان است. نهان کننده عیان است وعیان کننده نهان. روح روح است وفتوح فتوح.اگر خاموش باشد، دلش چاک کند و از غیر خود پاک کند واگر بخروشد وی را زیر وزبر کند و شهر را خبر کند. هم آتش است،هم آب؛ هم ظلمت است هم آفتاب. عشق درد است؛ لیکن به درد آرد وچنان که علّت حیات است، سبب ممات است. هر چند مایه راحت است، پیرایه آفت است». به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است. در پایان برخی از نشانه های عشق انسان به خدا را ذکر میکنیم: - خدا را بر همهی محبوب های دیگر ترجیح دهد; - در باطن و ظاهر مطیع خدا باشد; - در همهی امور موافق او باشد; -خواسه او را بر خواسته خود مقدم میدارد؛ - اولیای خدا را به خاطر او دوست بدارد; - هر چیزی را در برابر عشق به خداوند حقیر شمارد; - همهی اوقات , مستغرق ذکر خدا باشد; - آسایش و آرامشش در قرب او باشد; - از حضرت حق راضی و خشنود باشد; - به کلام محبوب (قرآن) عشق ورزد; - با مال و جان در راه محبوب مجاهده کند; - بر خلوت و مناجات با محبوب , حریص باشد; - عبادت برای او آسان و لذت بخش باشد; - همهی بندگان مطیع وی را دوست بدارد و بر همه رحیم و مشفق باشد و کافران و عاصیان را دشمن بدارد. حسین عسگری می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۲۹ بعد از ظهر
[10]
|
|||
خیلی خیلی قشنگ بود
عااالی بود می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۲۹ بعد از ظهر
[11]
|
|||
ناظر بخش زبان
شماره عضویت :
947
حالت :
ارسال ها :
1759
محل سکونت : :
tehran
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
473
دعوت شدگان :
6
اعتبار کاربر :
13181
پسند ها :
1464
تشکر شده : 1601
|
عالی بود
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
بخونید نظر بدید
یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۵۹ بعد از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1245
حالت :
ارسال ها :
864
محل سکونت : :
(: زیر پرو بال خدای مهربونم :)
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
184
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
7995
پسند ها :
696
تشکر شده : 337
|
به نظره من عشق اصلی و حقیقی همراه با تفکرو تعقل ومنطق دوستی و علاقه هستش.
این عشقی که عموم افراد مد نظرشونه فقط یک وابستگی عادی و موقت هستش که بعد گذشت چند وقت(بسته به شدت وابستگی)همه چی به حالت اول و معمول برمیگرده... ممنونم
ویرایش ارسال توسط : سعید313
در تاریخ : یکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۰۵ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
شعری طنز وار در مورد حالت من در ماه مبارک رمضان بخونید و نظر بدید لطفا |
تنهاترین سردار |
4 | 1011 | صبا |
برچسب ها
|
بخونید ، نظر ، بدید ، |
|