آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۰۶ قبل از ظهر
|
|||||||
در روز 5 اسفند سال 1284 شمسی، در محله قدیمی خیابان در شهر تبریز، فرزند مشهدی جعفر و آسیه خانم یعنی رسول چشم به جهان گشود. آسیه خانم یکی از گریه کنان روضه امام حسین (ع)، با عشق و محبتی که به مولا داشت فرزند خود را بزرگ کرد ولی بازیهای روزگار از رسول، جوانی خلافکار و لاابالی بارآورد. بعد از سنین بیست و چهار پنج سالگی، رسول شهر و دیار خود را رها کرد و به تهران آمد. از آنجایی که رسول آذری زبان بود در تهران به رسول ترک شهرت یافت. یکی از شبهای دهه اول محرم بود و رسول ترک دهانش را از نجاستی که خورده بود با آب کشیدن به خیال خود پاک کرد چرا که باز می خواست به همان هیأتی برود که شبهای گذشته نیز در آن شرکت داشت. ولی این بار گویا فرق می کرد. پچ پچ مسئولان هیأت که با نیم نگاهی او را زیر نظر داشتند برایش ناخوشایند بود. رسول یکی از قلدرهای شروری بود که حتی مأموران کلانتریهای تهران از اینکه بخواهند با او برخورد جدی داشته باشند بیم و هراس داشتند. می شود گفت که رسول از انجام هیچ گناهی مضایقه نکرده بود و این به زعم هیأتی ها که او در مجلسشان بود، گران تمام می شد. بالاخره یکی از میان آنها برخواست و در مقابل رسول قد راست کرد و در برابر لبخند رسول، از او با لحنی تند خواست که ازمجلس بیرون رود. رسول ساکت بود و فقط با ناراحتی به حرفهای او گوش می داد. خیلی ناراحت و عصبانی شد ولی چیزی نمی گفت. همه جا را سکوت فراگرفته بود. به گمان بعضی ها و طبق عادت رسول می بایست دعوایی راه می افتاد اما او بدون هیچ شکایتی و با دلی شکسته آنجا را ترک کرد و رو به سوی خانه حرکت کرد. هرچند رسول آدمی بسیار قلدر و شرور بود ولی اعتقادش به آقاامام حسین (ع) به اندازه ای بود که به او اجازه نمی داد تا از خادمان حسینی (ع) کینه و عقده ای به دل بگیرد و دعوا کند. آن شب نیز مثل شبهای دیگر گذشت. صبح خیلی زود بود و هنوز شهر هیاهوی روزانه خود را شروع نکرده بود که در یکی از خانه ها باز شد و مردی بیرون آمد. از حالتش پیدا بود که برای انجام امری عادی و روزمره نمی رود. او به سوی خانه رسول ترک می رفت. به جلوی درخانه رسید و شروع به در زدن کرد. رسول با شنیدن صدای در، خود را به پشت در رساند و در را باز کرد. پشت در کسی را می دید که به طور ناخودآگاه نمی توانست از او راضی باشد، بله، حاج اکبر ناظم مسئول هیأت دیشبی بود. همان هیأتی که رسول دیگر حق نداشت به آنجا برود. اما برخورد گرم و صمیمی حاج اکبر حکایت از چیز دگیری داشت. بعد از کلی معذرت خواهی، از رسول خواست تا در شبهای آینده در جلسات آنها شرکت کند اما چرا؟ مگر چه شده؟ ناظم دیگر بیش از این نمی خواست توضیح دهد ولی اصرار رسول پرده از رازی عجیب برداشت.
مرحوم حاج اکبر ناظم در شب گذشته در عالم خواب دیده بود که در شبی تاریک در صحرای کربلاست. او تصمیم می گیرد که به طرف خیمه های امام حسین (ع) برود ولی متوجه می شود که سگی در حال پاسبانی از آنجاست و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن به آن خیمه ها را نمی دهد. ناظم زمانی که می خواهد به آنجا نزدیکتر شود، سگ به او حمله می کند. وقتی که می خواهد خود را از چنگال آن سگ رها کند متوجه منظره ای عجیب می شود، بله، چهره آن سگ همان چهره رسول ترک بود. مسئول پاسبانی از خیمه ها ی امام حسین (ع) را رسول ترک برعهده داشت. این همان چیزی بود که در رسول انقلابی عظیم ایجاد کرد و به یکباره از رسول ترک، حربن یزید ریاحی دیگری ساخت. بله، رسول به یکباره اسیر زلف یار شده بود و دیگر هر چه بر زبان می آورد شهد و شکری سوزان بود؛ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند او از آن روز به بعد یکی از شیداترین و دلسوخته ترین دلداده ها و ارادتمندان به امام حسین (ع) می شود به گونه ای که هر سخنی که از او درباره آقا بیرون می آمد، هر شنونده ای را گریان و منقلب می ساخت و از این رو به حاج رسول دیوانه شهرت یافت و داستانهای شگفت انگیزی از او نقل می شود که ارادت او را به این خاندان عزیز اثبات می کند. منبع:کتاب رسول ترک مولف:محمد حسین سیف اللهی رسول ترک در جمع یکی از هیئتهای آذری مقیم تهران قبل از سال 1335
از پایین ردیف دوم، اولین نفر از سمت راست
یکی از آگهیهای ترحیم مرحوم رسول ترک که از طرف اصناف بازار تهران و هئیتهای بزرگ تهران در روزنامه اطلاعات
ویرایش موضوع توسط : بلاغ مبین
در تاریخ : جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۱۱ قبل از ظهر
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
رسول ترک که بود؟مردی که سگ پاسبان خیمه امام حسین بود+تصاویر
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۱۲ قبل از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1101
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
خدا بیامرزتش /ما رو هم مشمول لطف ورحمت وبخشش خودش بکنه ان شا الله
مهمترین ویژگی و خصوصیت رسول ترک در این بوده است که او در عزاداریهای سیدالشهدا(ع) به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا تأثیری شگفت و عمیق بر روی هر بیننده و ناظری میگذاشته است، رسول ترک نه تنها بر روی آدمهای متدین و عادی بلکه بر روی آدمهای غیرمتعارف و غیرمتشرع نیز تأثیرگذار بوده است و گریهها و حالتهای عزاداریهای او حتی آدمهای غیرمتعارف را نیز تحت تأثیر قرار میداده است.
در یکی از روزهای تاسوعا باز هم بسیاری از مردم، در بازار منتظر مانده بودند تا دسته رسول ترک از راه برسد، رسول ترک اغلب عادت داشت تا در انتهای همه هیئتها و دستههای آذربایجانیها حرکت کند.
او و اطرافیانش بسیار ساده و بیآلایش بودند و فقط زمزمه و ناله و گریه و اشک از نشانهها و علامتهای آنها بود.
آن روز یکی از افسرهای عالی رتبه رژیم طاغوتی نیز با لباسهای نظامی به بازار آمده بود تا ناظر و شاهد عزاداریهای سوگواران امام حسین(ع) باشد، معلوم نبود که آن افسر تاکنون آوازه رسول ترک را شنیده است یا نه؟ آن افسر در گوشهای ایستاده بود و به صورت عادی در حال تماشای هیئتها و دستههای عزاداری بود که کم کم دسته رسول ترک به مقابل او رسید. رسول ترک نگاهی به آن افسر انداخت و آرام آرام به سوی او حرکت کرد.
رسول ترک گریهکنان و با آن حال و هوایی که در روزهای تاسوعا و عاشورا داشت به آن افسر میگوید: «شاید شماها (شما نظامیها) بهتر از هر شخص دیگری میتوانید، این اشعاری را که من دارم میخوانم درک کنید.»
سپس رسول ترک در میان حلقه جمعیت و با نگاه به آن افسر شروع به خواندن این شعرهای ترکی میکند:
مین نفر دعواده اولسا افسر صاحب هنر
رسم دعوا دور علمداری گوزتلر دسته لر
تابونون نعشینه دیمزلر بولون بو مطلبی
یخسالار آتدان ولی دوغرالاّرصاحب منصبی
آن افسر در حالیکه به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود با گلویی بغض کرده، مبهوت و حیران، رسول را تماشا میکرد، از نگاههایش پیدا بود که معنای این شعرهای ترکی را نمیفهمد، در این هنگام رسول ترک شروع به ترجمه آن اشعار کرد:
اگر در یک جنگ و نزاعی، هزار نفر از افسران کار آزموده و متخصص هم که وجود داشته باشند.
باز هم از رسمها و قانونهای جنگ است که نگاههای همه دستهها و لشکرها به علمدار است.
اگر یک سربازی در جنگ بر زمین بیفتد، دیگر هیچ کس با نعش و جنازه او کاری ندارد.
ولی اگر یک صاحب منصب و علمداری را از اسب بر زمین بیندازند جنازه او را نیز رها نخواهند کرد و بر سرش میریزند و تکه تکهاش میکنند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، بعد از اینکه رسول ترک آن اشعار را برای آن افسر ترجمه کرد، ناگاه همه کسانی که در آنجا حضور داشتند، مشاهده کردند که آن افسر به یک باره بغضش ترکید و به شدت به گریه افتاد، او به اندازهای منقلب میشود که از روی ناراحتی در حالی که سیلی از اشک از چشمهایش سرازیر بوده است، کلاه نظامیاش را از سرش بر میدارد و محکم بر زمین میکوبد!
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
رسول ترک که بود؟مردی که سگ پاسبان خیمه امام حسین بود+تصاویر
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۲۵ بعد از ظهر
[2]
|
|||
آقایون انجمن
شماره عضویت :
940
حالت :
ارسال ها :
583
محل سکونت : :
یه جای خوب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
269
اعتبار کاربر :
4149
پسند ها :
540
تشکر شده : 545
وبسایت من :
وبسایت من
|
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
رسول ترک که بود؟مردی که سگ پاسبان خیمه امام حسین بود+تصاویر
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۱۷ بعد از ظهر
[3]
|
|||
یه چیز دیگه ای که نقل میکنن میگن که رسول ترک بعد ازاون میرفت تو هیئت ها تو مراسمات دور سینه زن ها میگشت و عوعو میکرد.میگفت من سگ حسینم.این بحث قلاده و پارس کردن تو بعضی از مراسمات هم فکر میکنم از اینجا سرچشمه بگیره...
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
رسول ، ترک ، که ، بود؟مردی ، که ، سگ ، پاسبان ، خیمه ، امام ، حسین ، بود+تصاویر ، |
|