انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » وقایع التفاقیه » دلنوشته های واقعی و خاطرات اعضاء یاران » ****خاطره ایی از ماه عسلمون****



****خاطره ایی از ماه عسلمون****

داشتم کتاب خونه رو نگاه میکردم که چشمم خورد به یه کتاب خاص و منو یاد خاطره ایی که اون کتاب و چندتا کتاب دیگه برام ساخته بودن افتادم  با خودم گفتم بذار این خاطره رو توی بخش خاطرات اعضای انجمن بنویسم قبلش بگم من یه زمانی خیلی عجیب علاقه به کتاب خوندن داشتم تا حدی که وقتی بچه دبیرستانی بودم عضو بزرگترین کتاب خونه شهرمون بودم و هر هفته میرفتم 2-3 تا کتاب میاوردم خونه برا خوندن(البته قانون بیشتر از دوتا اجازه نمیداد ولی مسئول کتاب خونه باهام
****ohxvi hdd hc lhi usgl,k****


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۱۶ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163


مدال ها:6
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
اسپانسر برتر
اسپانسر برتر
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
کاربران برتر
کاربران برتر

|

داشتم کتاب خونه رو نگاه میکردم که چشمم خورد به یه کتاب خاص و منو یاد خاطره ایی که اون کتاب و چندتا کتاب دیگه برام ساخته بودن افتادم  با خودم گفتم بذار این خاطره رو توی بخش خاطرات اعضای انجمن بنویسم
قبلش بگم من یه زمانی خیلی عجیب علاقه به کتاب خوندن داشتم تا حدی که وقتی بچه دبیرستانی بودم عضو بزرگترین کتاب خونه شهرمون بودم و هر هفته میرفتم 2-3 تا کتاب میاوردم خونه برا خوندن(البته قانون بیشتر از دوتا اجازه نمیداد ولی مسئول کتاب خونه باهام رفیق شده بود بهم 3 تا کتاب هم میداد)
و نمیدونم چجوری تا هفته بعد میرفتم تحویلشون بدم میخوندمشون
خلاصه اینکه هرجا نمایشگاه کتابی بود من باید میرفتم کتاب میخریدم حتی اگه شده یه دونه کتاب 
و اما خاطره:
ما قسمتون شد ماه عسل بریم مشهد 

تو راه برگشتن از مشهد گفتیم بذار یه سر هم بریم قم خدمت حضرت معصومه (س) و مسجد جمکران
رسیدیم قم و چون خسته بودیم اول رفتیم یه هتل گرفتیم و وسایلمون رو گذاشتیم و یه استراحت کردیم و لباسامونو عوض کردیم و زدیم بیرون
رفتیم حرم خانم حضرت معصومه(س)زیارت کردیم 
از حرم که اومدیم بیرون گفتیم دیگه نریم هتل بذار یه دفعه بریم مسجد جمکران عصری بر میگردیم 
جاتون خالی خیلی خوش گذشت
اونجا یهو چشم من به انتشارات مسجد جمکران افتاد 
رفتیم داخل واااااای خدای من این همه  کتاب معتبر که به راحتی نمیشد پیداشون کرد اونجا همه یه جا جمع شده بودند 
خب برام خیلی وسوسه انگیز بود 
شروع کردیم به انتخاب کردن و  خریدن 
کتاب
وقتی زدیم بیرون از انتشارات دیدیم 2 تا ساک دستی پلاستیکی دستمونه و توش پره کتاب 
حالا نزیکای ظهره و ما هم حساااابی گشنمون شده بود 
یه چلو کبابی دقیقا روبروی یکی از درب های مسجد جمکران هست به اسم (کبابی قائم)من از زمان مجردی هر وقت با دوستم جمکران میرفتیم باید حتما یه وعده رو توی اون چلو کبابی ناهار یا شام  میخوردیم
گفتیم ناهار رو بریم اونجا بخوریم
رفتیم داخل همسرم رفتن زحمت  سفارش ناهار رو بکشن همون که رفته بود صندوق حساب کنه دیده بود پول کافی برای سفارش غذا تو جیبش نیست 
اومد رو میزی که من نشسته بودم گفت: چقد پول همراته؟
 گفتم چطور مگه؟
گفت پول زیادی همرام نیست - هر چی پول نقد همرام بوده دادم کتاب خریدیم کارت های عابر بانکمم توی  کتم تو هتل جا گذاشتم
حالا براش فیش صادر کرده بودن منتظر بودن که ایشون بره حساب کنه
منو میگی از استرس حالم خیلی بد شد تند تند پولای توی کیفمو خالی کردم توی همین فاصله که داشتم پولا رو از تو کیفم بیرون میریختمم همش به این فکر میکردم که الان اگه منم پول کافی همرام نباشه مجبور میشیم ناهار نخورده بریم بیرون
اونوفت آبرومون میره پیش میزای بغلی -میگن این زن و مرد گنده تو جیباشون پول ناهارشون نبود که رفتن بیرون 
وااای خدای من خودت کمکمون کن نذار دست خالی از این کبابی بیرون بریم
وقتی پولا رو شمردیم دیدم نه خدا رو شکر هم پول ناهارمون همراهمونه
هم پول کرایه ماشین که میخواستیم  از جمکران تا قم برگردیم(خطر از بیخ گوشمون رد شد)
یهو یه نفس رااااحت کشیدیم و نشستیم رو صندلی هامون تا سفارشمونو آوردن
برای اینکه این خاطره برامون ثبت بشه و درس عبرت برای اینکه بی مهابا بدون اینکه به جیبمون نگاه کنیم خرید نکنیم 
همونجا توی اون چلو کبابی کتابا رو گذاشتیم رو میز و دادیم یه بنده خدایی ازمون یه عکس گرفت 
الان هر موقع اون عکس رو میبینم لحظه به لحظه اون خاطره برام زنده میشه
از اینکه وقت گذاشتین و این خاطره رو  خوندین ممنونم
التماس دعا دارم ازتون 
یا علی......

 



ویرایش موضوع توسط : بانوی آفتاب
در تاریخ : دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸ قبل از ظهر



















  می پسندم 10     0  10 
 
 
تعداد پسند های ( 10 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :8 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :4 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۳۰ بعد از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 80
حالت :
ارسال ها : 2385
محل سکونت : : تو آسموناااا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 380
دعوت شدگان : 3
اعتبار کاربر : 9973
پسند ها : 2491
حالت من :  Mehraboon.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 1418
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب <a target="_blank" rel="nofollow" rel="nofollow" rel="nofollow" href="." target="_blank" title=".">.</a>


خاطره ی جالبی بود 
منم بدتر از تو گفتم الان تو هم پولت بس نمیشه وای ینی چی میشه 
وقتی دیدم پولتون کافی بود خیالم راحت شد والا


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : الما
 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۳۱ بعد از ظهر نمایش پست [2]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815




اوه اوه منم استرس گرفتم. تصورم این بود که کتابها رو به جای پول دادین به صندوقدار وااااااااای چه باحال میشدا



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۳۲ بعد از ظهر نمایش پست [3]
ناظر بخش زبان
rating
شماره عضویت : 947
حالت :
ارسال ها : 1759
محل سکونت : : tehran
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 473
دعوت شدگان : 6
اعتبار کاربر : 13181
پسند ها : 1464
محل سکونت : tehran.jpg
حالت من :  Khoshhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (1).jpg
تشکر شده : 1601



عالیه دستت درد نکنه خخخخخخخخ


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : mohadeseh
هر عشقـــــــ بے مجوز حَســـــڹ و حُسیـــن خطاستـــ

**یــــا زهـــــــــرا**


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 982
حالت :
ارسال ها : 526
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 358
اعتبار کاربر : 3214
پسند ها : 337
حالت من :  Mehraboon.gif
تشکر شده : 87
وبسایت من : وبسایت من



خاطره جالبی بود.دستت دردنکنه


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : عاشق شهدا
 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۲۹ بعد از ظهر نمایش پست [5]
مدیر انجمن آموزش زبان عربی
rating
شماره عضویت : 1116
حالت :
ارسال ها : 871
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 116
اعتبار کاربر : 4323
پسند ها : 713
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (30).jpg
تشکر شده : 1006
وبسایت من : وبسایت من



خیلی جالب بود آجی
کتاب خوندن خیلی خوبه ولی همیشه به اندازه خرج کن



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : مطهره سادات

 





















گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۲۹ بعد از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 1566
حالت :
ارسال ها : 400
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 195
اعتبار کاربر : 6129
پسند ها : 492
حالت من :  Mehrabon.gif
تشکر شده : 612



ماشالله چه حافظه ایی چطورهمه این ماجرا دقیق یادتون مونده؟


  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : آقا حسین
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۱۸ بعد از ظهر نمایش پست [7]
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163



نوشته شده توسط : آقا حسین »
ماشالله چه حافظه ایی چطورهمه این ماجرا دقیق یادتون مونده؟


آره تازه یادمه همسرم میگفت اگه پول ناهارمون جور نمیشد از بس گشنم بود برگه های کتابا  رو میکندم به جا ناهار میخوردمشون


  می پسندم 8     0  8 
 
 
تعداد پسند های ( 8 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۳۹ قبل از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 1311
حالت :
ارسال ها : 1657
محل سکونت : : هرجا خطری تره
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 519
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 16628
پسند ها : 1231
حالت من :  khab-alood2.gif
تشکر شده : 2189



عاقا این خاطره فوق العاده بود دستتون درد نکنه 
منم یه نصیحت برادرانه میکنم بهتون....کتاب نخرید اخر عاقبت نداره 
خودتون بگید عایا کتاب بهتره یا شکم
صد البته شکم
ان شا الله خوشبختو عاقبت به خیر بشین


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : تنهاترین سردار

    با ولایتیم تااااااااااااااااااا شهادت
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۴۲ بعد از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 431
حالت :
ارسال ها : 2349
محل سکونت : : یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 528
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 25093
پسند ها : 1627
حالت من :  Khoshhal.gif
تشکر شده : 3862
وبسایت من : وبسایت من




دعای من مستجاب شد هااااا

هی میگین هر جا میریم کتاب میخریم 

فلان رستوران رفتیم

چلو کباب خوردیم 

حتما باید چلوکباب بخوریم از این رستوران 

از فلان کتابخانه کتاب خریدیم 

با اتوبوس کجا رفتیم 

تو دلم میگفتم ای خدا اینا چقد پول دارن ... چرا پولاشون تموم نمیشه ؟ ... خدا یه جا اینا رو بی پول کن که اینقد خر ج نکنن / خدا به عنوان مثال از تاکسی که پیاده شدن پول نداشته باشن تا دل ما هم خنک بشه  همون موقعه  خوندم نوشتین پول غذا نداشتین ..  خخخ باز دعا کردم گفتم خدا این دفعه رو ببخششون ولی دوباره اینقد ول خرجی کردن حسابشون رو برس خخخ

شوخی میکنم ها ان شالله همیشه سلامت باشین و جیبتون  پر پول 


ویرایش ارسال توسط : احسان فقط خدا
در تاریخ : سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۴۶ بعد از ظهر



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : احسان فقط خدا
سربازم

سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران

آموزشی 08 خاش


سخنی از من سرباز: قدر امنیت قدر آبی که می خوریم قدر ظرف غذایمان قدر راحتی خواب شب ،  قدر مراسمات شب نشینی و اعیاد و شهادت ها ، قدر خیلی چیزهای حتی ساده  را بدانیم حتی قدر اینکه راحت نشسته ایم و میتوانیم بدون ترسی حرف بزنیم حرف های روزانه، قدر بدانیم و شاکر.....

زنده باد کسانی که در مناطق محروم برای آسایش مردم عزیز ایران به دور از آسایش  و رفاه زندگی میکنن

زنده باد کشور همیشه سرافراز ایـــــــران



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۴۳ قبل از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 3
حالت :
ارسال ها : 898
محل سکونت : : قم المقدسه
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 389
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 4992
پسند ها : 681
حالت من :  Khoonsard.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/09.jpg
تشکر شده : 463
وبسایت من : وبسایت من



خخخخ
دقیقا تو سفری که با خانومم رفتیم مشهد ...
(جاتون خالی چند روز قبل از عید غدیر بود)
مثل همین ماجرا واسمون پیش اومد ...
خرید کرده بودیم و رفتیم غذا بخوریم که ...
بخیر گذشت ...
نزدیک بود بریم ظرفای رستوران و بشوریم امام رضا تنهامون نزاشت ...
خعلی التماس دعا
یا علی


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : عباس خادم

التماس دعا ....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۰۵ بعد از ظهر نمایش پست [11]
ناظر بخش زبان
rating
شماره عضویت : 947
حالت :
ارسال ها : 1759
محل سکونت : : tehran
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 473
دعوت شدگان : 6
اعتبار کاربر : 13181
پسند ها : 1464
محل سکونت : tehran.jpg
حالت من :  Khoshhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (1).jpg
تشکر شده : 1601



خخخخخخخخخخخ اقا عباس


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : mohadeseh
هر عشقـــــــ بے مجوز حَســـــڹ و حُسیـــن خطاستـــ

**یــــا زهـــــــــرا**


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
****خاطره ایی از ماه عسلمون****
دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۳۱ قبل از ظهر نمایش پست [12]
بانو
rating
شماره عضویت : 1310
حالت :
ارسال ها : 3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 431
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 74079
پسند ها : 5100
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (2).gif
تشکر شده : 6163




قدیما چه چیزایی تو انجمن میذاشتما 



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بانوی آفتاب

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
****خاطره ، ایی ، از ، ماه ، عسلمون**** ،

« خاطرات مبهم | روایت سفر من به مشهد مقدس تصویری »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:43 پیش از ظهر