آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۳:۰۴ بعد از ظهر
[13]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب! سلام، مزار بیچراغ، تربت بیزایر، بهشت گمشده! سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده! سلام، سینه شعلهور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده! سلام، امام غریب من! آمدهام؛ با تمام دلم، با قدمهای احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتم. آمدهام؛ تا فانوسهای روشن اشکهایم را، بر مزار بیچراغت، بیاویزم! آمدهام؛ تا شریک غربت بینهایتت باشم. آمدهام ـ کبوترانه آمدهام ـ تا از دستان مهربانت، آب و دانه بدهی! آمدهام؛ با دسته دسته یا کریمهای اخلاص و محبّت، تا شاید لحظهای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم. ای کریم اهل بیت! حالا این من و این وسعت بیحدّ و مرزِ لطف تو. این دلِ کوچک من و این عنایت بزرگ تو. این گدای غریب و این هم، سلطان غریب؛ بزم غریبانهمان جور است. تو غریب، من هم غریب. امّا ... نه! غربت من کجا و غریبی تو کجا! آخر شما، غربتت را هم از پدر به ارث بردهای و هم از مادر مولای من! چگونه میشود زینت شانههای پیامبر باشی، خون علی و فاطمه در رگهایت جاری باشد، سید جوانان اهل بهشت باشی و آن وقت، این روزگار نامرد، دل به عشقت نسپارد. امام مظلوم من! چند بار از پشت، خنجر خوردهای؟! چند بار نیش سوزناک خیانت را چشیدهای؟! چند بار ...؟ انگار قصّه غربت شما پایان ندارد! آقا! زهری که بر جگرت نشست، تنها زهر جعده نبود؛ زهر بدعتی بود که مسیر عشق را عوض کرد. وقتی که دل به این بدعت بسپرند، عجیب نیست اینکه حتی در کنار همسفر زندگیت، غریب باشی! یا کریم اهلبیت! تو بزرگتر از آن بودی که در ذهن کوچک بشر بگنجی شهادت کریم آل طاها تسلیت باد. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۰۶ بعد از ظهر
[14]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
ديدهها در ماتمت خون شد به جان غربتت سينهها توفنده در آتشفشان غربتت اشك ما دريا كه مىبايد برايت گريه كرد نالهها موجند در اين بيكران غربتت اى امام رنجها و صبرها، غمنامهات غصه مظلومىات در داستان غربتت آسمان در حسرتى لبريز بىتابى كند سرگذارد تا شبى بر آستان غربتت دشمنانت فتنه آوردند و يارانت غريب عمر بود و لحظههاى بىامان غربتت مثل شمعى در سكوت بىكسىها سوختى كاش حس مىكرد همدردى زبان غربتت هر نسيمى مىوزد از خاك مظلوم بقيع آشكارا آورد سوز جهان غربتت قصه مظلومىات ناگفته مىماند كه شد تيربارانِ تن پاكت، نشان غربتت می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۳ بعد از ظهر
[15]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است. مدینه، همچنان مظلوم است و ... بقیع مظلومتر! اهلبیت همچنان غریباند و ... پیروانشان غریبتر! رنجنامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ این مزار، گویا از هر زمان روشن تر برتارک بقیع به شِکوه و شهادت ایستاده است. بقیع، بقعهای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت. بقیع، آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان. درخت غم و اندوهی که در غریب آبادِ بقیع میروید، ریشه در مظلومیتی ۱۴۰۰ ساله دارد. در بقیع،عقدههای دل با سرانگشت اشک، گشوده میشود و اشک دیده، زخمدل و سوز درون را تسکین میدهد. در بقیع، اشک است که سخن میگوید و حال، گویاتر از قال است و چشمهای اشکبار، ترجمان دلهای داغدار و بیقرار است. در بقیع، روضه لازم نیست، بقیع مرثیه مجسّم است شهادت امام حسن مجتبی (ص) تسلیت باد می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۸ بعد از ظهر
[16]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
پرتوی از زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام نويسنده: سید عباس رفیعی پور «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر» نخستین مظهر و نشانهی کوثر که بر دامان پاک فاطمهی اطهر (سلام الله علیها) پا به عرصهی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانهای از تجلی مقدسترین پدیدهای که از خجستهترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گردید. همان لؤلؤی که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامتبه ظهور پیوست ومعجزهی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان» . (1) را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمهی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاکیان و جلوهای برافلاکیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهرهای زهرایی که عصای فرعون کوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زندهی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شکیبایی تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوی جهان جهتیافت و با همهی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالتبخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید . حضرتش در بقیع بی بقعه; در جوار جدهی پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیه السلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (2) می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۲۰ بعد از ظهر
[17]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
تولد و کودکی فرزند گرامی رسول الله و نخستین نوهی او در مقدسترین ماههای سال قمری یعنی پانزدهم (3) رمضان سال سوم هجرت چشم به جهان گشود. امام مجتبی علیه السلام در دامان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بزرگ شد. او از همان دوران کودکی از نبوغ سرشاری برخوردار بود وی با حافظهی نیرومندش، آیاتی را که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل میشد، میشنید و همه را حفظ میکرد و وقتی به خانه میرفتبرای مادرش میخواند و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن آیات و سخنان رسول الله صلی الله علیه و آله را برای حضرت علی علیه السلام نقل میکرد و علی علیه السلام به شگفتی میپرسید: این آیات را چگونه شنیده است؟ و زهرای مرضیه میفرمود: از حسن علیه السلام شنیدهام. (4) به داستانی در این مورد توجه کنید: «روزی علی علیه السلام پنهان از دیدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببیند فرزندش چگونه آیات را بر مادرش تلاوت میکند. امام حسن علیه السلام به خانه آمد و خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند; ولی زبانش به لکنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسید، گفت: مادر جان! گویا شخصیتبزرگی در این خانه است که شکوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز میدارد» . (5) می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۲۳ بعد از ظهر
[18]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
درسی از اخلاق از امام مجتبی علیه السلام خواستند که سخنی و مطلبی دربارهی اخلاق نیکوی پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید. او فرمود: هر کس نیازی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله میبرد حاجتش رد نمیشد و هرچه در توان داشتبرای رفع نیاز مردم به کار میبرد و شنیدم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز صبح را بگذارد، آن نماز بین او و آتش دوزخ دیواری ایجاد میکند. (6) امام حسن علیه السلام از منظر رسول الله صلی الله علیه و آله حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را بین مسلمانان تبلیغ میکرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقهی حقیقی که به وی داشت همهجا سخن میگفت. آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حضرت مجتبی علیه السلام بیان شده است چنین است: «هر کس میخواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن علیه السلام نگاه کند» . (7) «حسن گل خوشبویی است که من از دنیا برگرفتهام» . (8) روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به منبر رفت و امام حسن علیه السلام را در کنارش نشانید و نگاهی به مردم کرد و نظری به امام حسن علیه السلام انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده کرده که به برکت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد» . (9) یکی از یاران رسول الله صلی الله علیه و آله میگوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله را دیدم که امام حسن علیه السلام را بر دوش میکشید و میفرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار» . (10) روزی پیامبر معظم اسلام صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را بر دوش گرفته بود، مردی گفت: ای پسر بر مرکب خوبی سوار شدهای. پیامبر فرمود: «او هم سوار خوبی است» . (11) شبی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نماز عشاء میخواند و سجدهای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحتبودم که پیادهاش کنم. (12) انس بن مالک نقل میکند که: رسول الله صلی الله علیه و آله دربارهی امام حسن علیه السلام به من فرمود: ای انس! حسن فرزند و میوهی دل من است، اگر کسی او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را اذیت کرده است. (13) زینب دختر ابو رافع میگوید: حضرت زهرا (سلام الله علیها) در هنگام بیماری رسول الله صلی الله علیه و آله هر دو فرزندش را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اکنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود: «شرف و مجد و سیادتم را به حسن علیه السلام دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین علیه السلام بخشیدم» . (14) می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ بعد از ظهر
[19]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
اسوهی بزرگواری امام حسن علیه السلام در طول زندگی پر برکتش همواره در راه هدایت و ارشاد مردم گام بر میداشت و شیوهی برخوردش با عموم مردم - حتی دشمنان - چنان جالب و زیبا بود که همه را به خود جذب میکرد. مورخین نوشتهاند «روزی امام مجتبی علیه السلام سواره از راهی میگذشت. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که فحشهایش تمام شد، امام علیه السلام رو به او کرده و سلامش کرد! آنگاه خندید و گفت: ای مرد! فکر میکنم در این جا غریب هستی... اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد. اگر گرسنهای سیرت میکنیم، اگر برهنهای میپوشانیمت، اگر نیازی داری، بینیازت میکنیم، اگر از جایی رانده شدهای پناهت میدهیم، اگر حاجتی خواسته باشی برآورده میکنیم، هماینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی که اینجا هستی مهمان مایی... مرد شامی که این همه دلجویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت: «شهادت میدهم که تو خلیفهی خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر میداند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم. اما اکنون تو را محبوب ترین خلق خدا میدانم. آن مرد، از آن پس، از دوستان و پیروان امام علیه السلام به شمار آمد و تا هنگامی که در مدینه بود، همچنان مهمان آن بزرگوار بود. (15) می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۳۳ بعد از ظهر
[20]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از پدر پس از آن که حضرت علی علیه السلام در محراب عبادت خون خویش را به پای درخت توحید نثار کرد امام مجتبی غمگین در سوگ اسوهی صبر و بردباری، برفراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازی از سخنانش فرمود: ... لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الاولون بعمل ولا یدرکه الاخرون بعمل... (18) «شب گذشته مردی از این جهان در گذشت که هیچ یک از پیشینیان - در انجام وظیفه و اعمال شایسته بر او سبقت نگرفتند و از آیندگان نیز کسی را یارای پا به پایی او نیست... و سپس فرمود: علی علیه السلام در شبی رخت از جهان بست که در آن شب عیسای مسیح به آسمان عروج کرد، یوشع بن نون جانشین موسای پیامبر نیز در آن شب درگذشت. پدرم در حالتی دنیا را ترک کرد که هیچ سیم و زر و اندوختهای نداشت. مگر تنها هفتصد درهم که از هدایای مردم به جا مانده بود که قصد داشتبا آن خدمتکاری بگیرد. در اینجا، امام گریست و مردم نیز همصدا با حضرت مجتبی علیه السلام گریستند. سپس ادامه داد: من پسر بشیرم، من پسر نذیرم، من از خانوادهای هستم که خداوند دوستی آنان را در کتاب خویش (قرآن) واجب کرده است آن جا که میفرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی ومن یقترف حسنة نزد له فیها حسنا..» . (19) بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم در خواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم] ; و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم» . بر این اساس دوستی ما - خاندان - همان حسنه و خوبی است که خداوند بدان اشاره کرده است. سپس بر جای خود نشست. در این هنگام «عبدالله بن عباس» برخاست و به مردم گفت: این فرزند پیامبر شما و جانشین امام علی علیه السلام است، اکنون او رهبر و امام شماست. بیایید و با او بیعت نمایید! مردم گروه گروه به سوی حضرت مجتبی علیه السلام روی آوردند و بیعت کردند. سپس امام علیه السلام خطبهای بیان فرمود که در آن بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر و اولی الامر تاکید شده بود و مردم را از پیروی شیطان برحذر داشت و اهمیت ایمان و عمل خیر را یادآور گردید (20) . امام مجتبی علیه السلام در سال چهلم هجرت و در سن 37 سالگی با مردم بیعت کرد و با آنها شرط کرد که: با هر که من صلح کنم شما هم صلح کنید، با هر که من جنگ کنم شما هم جنگ کنید و آنها قبول کردند (21) . در ضمن امام علیه السلام نامهای به معاویه نوشت و او را دعوت به بیعت کرد و متذکر شد که اگر در امر ادارهی جامعه اخلال کند و جاسوس بگمارد با قاطعیتبرخورد خواهد کرد و در مورد دستگیری و اعدام دو جاسوس وی به او هشدار داد (22) . معاویه در پاسخ امام نوشت: ... من از تو سابقه بیشتری دارم، پس بهتر آن که تو پیرو من باشی. من نیز قول میدهم که خلافت مسلمانان، پس از من با تو باشد و هر چه بیتالمال عراق است در اختیار تو خواهم گذارد... (23) و چنین بود که معاویه از پذیرش حق امتناع ورزید و نه تنها از بیعتبا امام حسن علیه السلام خودداری کرد، بلکه عملا به طرح توطئه علیه حضرت پرداخت و با خدعه و فریب و تطمیع، افرادی را برانگیخت تا نسبتبه قتل امام علیه السلام اقدام نمایند و سرانجام این امام مظلوم در بیتخودش به دست همسرش «جعده» زهر خورانده شد و به جای این که نوشی برای مولی باشد نیشی شد که جگر امام مجتبی علیه السلام را پاره کرد. امام علیه السلام با دسیسه معاویه مسموم گردید... (24) و پس از چهل روز در روز بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. چونان خورشیدی در دل زمین (25) . پي نوشت : 1) الرحمن، 19، 20 و 22. 2) با استفاده از مقدمهی مترجم کتاب زندگانی امام حسن علیه السلام تالیف باقر شریف القرشی. 3) تاریخ خلفاء، ص 73، سیوطی - دائرة المعارف بستانی واژهی حسن. 4) ترجمهی زندگانی امام حسن، ص59، باقر شریف القرشی. 5) همان، ص60. 6) اسد الغابه، ج2 ص185. 7) البدایة والنهایة، ج8 . 8) الاستیعاب، ج2. 9) مسند احمد حنبل، ج5 ص44. 10) البدایة والنهایة، ج8. 11) صواعق المحرقة، ص280- حلیة اولیاء، ص226. 12) الاصابه، ج2. 13) کنز العمال، ج6 ص222، متقی هندی. 14) ترجمهی اعلام الوری ص304، طبرسی. 15) ستارگان درخشان، ص42، محمد جواد نجفی. 16) تاریخ یعقوبی، ج2 ص215- اسد الغابه، ج2 ص13، تذکره سبط بن جوزی، ص196. 17) ستارگان درخشان، ص46. 18) ارشاد مفید، ص348- جلاء العیون مجلسی، ص378، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ 1353. 19) شوری / 23. 20) زندگانی چهارده معصوم علیه السلام، ص543، عماد زاده . 21) جلاء العیون، ص378 . 22) ارشاد مفید، ص350 . 23) نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج16، ص35 . 24) پیشوای دوم، ص28 . 25) آفتابی در هزاران آیینه، ص119، جواد نعیمی. منبع: پایگاه حوزه می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۶ بعد از ظهر
[21]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
در سيماى تابناك امام حسن عليهالسلام مىتوان نظارهگر ابعاد مختلف از جمله شخصيّت علمى و قرآنى حضرت بود؛ هرچند لحظات زندگى امام حسن عليهالسلام آميخته و متبرك با قرآن كريم بود و امام به مقتضاى امامت (پاسدارى از انديشهها و مرزهاى قرآنى) آگاهترين، مأنوسترين و عاملترين فرد به كتاب الهى بود، اما به دليل رويكرد محققان به موضوعاتى خاص (به ويژه صلح با معاويه) چنين فرازهاى درخشانى از سيماى حضرت كمتر مورد عنايت قرار گرفته است. بدينجهت شايسته است گوشههايى از زندگى قرآنى امام حسن مجتبى عليهالسلام را به تماشا بنشينيم.1 1. عشق به قرآن از خردسالى مدينه محل نزول وحى الهى بود و حسن و حسين عليهماالسلام نوادگان رسول، شاهدان آن. از اين رو حسن عليهالسلام از همان خردسالى با زلال وحى آشنا شد، شهدشيرين كلام الهى را چشيد و شيفته آن شد و از كودكى به حفظ، قرائت، تفسير و معارف قرآنى دل بست. نمونههايى از عشق حضرت و علاقه وى به وحى الهى را در فضاى معطّر عصر نبوى مرور مىكنيم. با پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم در سايه قرآن الف) حفظ و بازخوانى كلام اللّه شيخ ابوالفتوح نقل كرده كه حسن بن على عليهماالسلام در هفت سالگى، در مجلس رسولاللّه صلىاللهعليهوآلهوسلم حاضر مىشد. وحى را مىشنيد و آن را حفظ مىكرد. آن گاه به خانه بر مىگشت و براى مادرش باز مىگفت. از اين روى هر وقت على عليهالسلام به خانه بر مىگشت متوجه مىشد كه همسرش فاطمه صلىاللهعليهوآلهوسلم هم از آنچه نازل شده، مطلع است. يك روز كه در اين باره پرسيد: فاطمه عليهاالسلام فرمود: از فرزندت حسن شنيدم. بعد از آن، روزى على عليهالسلام در خانه پنهان شد و حسن عليهالسلام طبق معمول به خانه آمد و خواست آنچه را شنيده بود، بازگويد، اما زبانش بند آمد. حضرت فاطمه شگفتزده شد و حسن گفت: مادرجان! تعجب نكن؛ زيرا بزرگوارى سخن مرا مىشنود و شنيدن او مرا (از سخن گفتن) باز داشته است.2 ب) درخت بلاها در بهشت امام حسن عليهالسلام فرمود از جدم رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم شنيدم كه فرمود: درختى در بهشت هست كه به آن «درخت بلاها» مىگويند. در روز قيامت بلاديدگان را مىآورند. نه محكمهاى برايشان برپا مىشود و نه ميزانى نصب مىگردد. آنان را از پاداشها سرشار مىكنند. آن گاه اين آيه را خواند: «انّما يُوَفّى الصابرون اجرهم بغير حساب»؛3 شكيبايان بىحساب و كامل پاداش خود را در خواهند يافت.4 ج) مباهله و تطهير امام حسن عليهالسلام بعد از سازش با معاويه، از دوران كودكى خود و ماجراى مباهله و نزول آيه تطهير ياد كرد و فرمود: پيامبر خدا از «انفس» پدرم را (براى مباهله) آورد و از «ابنا» من و برادرم و از «نساء» مادرم را. ما خاندان او و براى او هستيم. و او از ما و ما از او هستيم. و چون آيه تطهير نازل شد، رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم ما را در كساى خيبرى امسلمه گردآورد و فرمود: خدايا! اينان خاندان و دودمان من هستند. پليدى (ناپاكى) را از ايشان بزداى و پاك و پاكيزهشان گردان... .5 منذر و هادى امّت امام حسن عليهالسلام مىفرمود: وقتى پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم از منبر به زير آمد، عرض كردم: اى رسول خدا! تو حجّت بر همه آفريدههايى. فرمود: حسن جان! خداوند مىفرمايد: «انّما انت منذر و لكل قوم هاد؛6تو فقط بيم دهندهاى و هر قومى هدايتگرى دارد.» نقل روياى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم امام حسن عليهالسلام در پاسخ شخصى كه به صلح اعتراض داشت، خاطره خود از روياى پيامبر را اين گونه نقل فرمود:«... رسول خدا در رويا بنىاميه را ديد كه يكى پس از ديگرى بر منبرش سخن مىگويند. اين موضوع حضرت را ناراحت كرد. پس اين آيه «انّا اعطيناك الكوثر) و اين آيه «انّا انزلناه فىليلة القدر و ما ادراك ماليلة القدر، ليلةالقدر خير من الف شهر...»؛ «شب قدر بهتر از هزار ماه است» كه در آن بنىاميه سلطنت كنند، نازل شد.7 از خُلق و خوى پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم علامه مجلسى مىنويسد: مولاى ما حسن عليهالسلام فرمود: خداوند عزيز و با جلال، پيامبرش را به بهترين ادبها تربيت كرد و فرمود: «خذاالعفو وأمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين»8؛ گذشت پيشه كن و به نيكى فرمان بده و از نادانان روى برگردان». وقتى فرمان او را دريافت، فرمود: «و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا»؛9 و آنچه را پيامبر به شما داد بگيريد و از آنچه بازداشت، باز ايستيد.» و به جبرئيل فرمود: عفو چيست؟ گفت: با هركه از تو بريد و بپيوندى و به هركه تو را محروم كرد، بدهى و از هركه به تو ستم كرد، بگذرى. وقتى پيامبر آن را انجام داد، خدا وحى كرد «وانّك لعلى خُلُقٍ عظيم»10 و حقّاً تو خلق بزرگى دارى».11 عزّت بخش عرب امام حسن عليهالسلام فرمود: خدا به وسيله پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم عرب را عزّت بخشيد و هركه را از ايشان خواست، بزرگى داد و فرمود: «و انّه لذكرلك و لقومك»12؛ و آن (عزّت دادن) يادآورى تو و امت تو است.13 اجابت آرزوى پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم امام حسن عليهالسلام فرمود: وقتى پيامبر دعوتش را در مكه آشكار كرد... مشركان او را به خروج از مكه به سوى مدينه ناچار كردند. حضرت رو به سوى مكه كرد و فرمود: خدا مىداند كه تو را دوست دارم و اگر مردم تو مرا بيرون نمىكردند، هيچ شهرى را ترجيح نمىدادم و من از غمگين هستم. خدا به او پيام فرستاد كهاى محمد! خداى علىّ اعلى سلام مىرساند و مىگويد: به زودى تو را پيروزمند و سودمند و سالم و توانمند و غالب به اين شهر بر مىگردانيم و اين همان فرموده خداست. «انّ الذى فرض عليك القرآن، لرادّك الى مَعاد»14؛ در حقيقت همان كسى كه اين قرآن را به تو فرض كرد، تو را يقيناً به سوى وعده گاه بر مىگرداند.»15 می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۹ بعد از ظهر
[22]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
2. در عصر علوى عليهالسلام امام حسن عليهالسلام بعد از رحلت پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم در محضر مادر بزرگوار و پدر گرامىاش نيز از معارف قرآنى بهرهها برد. در مجموعه سخنان حضرت مىتوان نمونههايى از اين دوره را ديد. امام حسن عليهالسلام گاهى آنچه را از اميرمؤمنان شنيده بود نقل مىفرمود و گاه به توضيح و بيان آياتى كه پيرامون حضرت بود، مىپرداخت. نمونههايى از اين دو بخش را مىخوانيم: ) سخنى از پدر پيرامون عرش امام حسن عليهالسلام ضمن بازگويى سخنان كعب الاحبار و امام على عليهالسلام ، به پرسش كعب از «وكان عرشه على الماء ليبلوكم ايّكم احسن عملاً»؛16 عرش خدا بر آب ود تا شما را امتحان كند كه كدام يك نيكوتر عمل مىكنيد. فرمود: امام على پاسخ داد: آرى! عرش خدا بر آب بود؛ وقتى كه نه زمينى گسترده بود و نه آسمانى افراشته و نه صدايى شنيده مىشد و نه چشمهاى مىجوشيد و نه فرشته مقربى و نه پيامبر مرسلى و نه ستارهاى كه شبانه ره پويد و نه ماهى كه راهى آسمان شود و نه آفتابى كه بدرخشد. و عرش او بر آب بود؛ در حالى كه با هيچ يك از آفريده خود انس نداشت و خود را تمجيد و ستايش مىكرد. چنان كه مىخواست باشد، بود. پس خواست مخلوقات را بافريند و به امواج درياها زد و از آن همچون دودى كه از بزرگترين آفريده خدا باشد، برخاست و با آن آسمان بسته را بنا كرد. سپس ميان آن را بشكافت و زمين را از جايگاه كعبه ـ كه وسط زمين است ـ گستراند و...»17 سخنرانى در محضر پدر امام حسن عليهالسلام در يك سخنرانى در حضور امام على عليهالسلام فرمود: هان اى مردم! از پروردگارتان ياد بگيريد: «انّ اللّه اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران و علىالعالمين، ذرّية بعضها من بعض واللّه سميع عليم»18؛ ما فرزندانى از آدم، دودمانى از نوح، برگزيدهاى از ابراهيم، نسلى از اسماعيل و خاندانى از محمد هستيم. ما در ميان شما مثل آسمان افراشته، زمين گسترده و آفتاب تابانيم و نيز مانند آن درخت زيتونيم كه نه شرقى است و نه غربى و روغن آن خجسته است. پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم اصل آن است و علىشاخهاش، به خدا سوگند ما ميوه آن درخت هستيم. پس هركه به شاخهاى از آن درخت آويزد، نجات يابد و هركس بازماند، در آتش باشد.19 با مردم كوفه، سخنى از عايشه امام حسن عليهالسلام بعد از خواندن نامه امام على عليهالسلام به مردم كوفه فرمود: ... شما از پيمان شكنى طلحه و زبير و همراه ساختن عايشه، آگاهيد، كار عايشه از ناتوانى زنان و سستى رأى آنان است كه خدا فرمود: «الرّجال قوّامون علىالنّساء»؛20 مردان سرپرست زنان هستند.21 د) نداى قرآنى هنگام شهادت پدر 27 رمضان امكلثوم نزد پدر رفت. على عليهالسلام از او خواست پشت در برود. امام حسن عليهالسلام فرمود: من بر درخانه نشسته بودم كه شنيدم منادى و هاتفى گفت: «أفمن يلقى فىالنّار خير ام من يأتى آمنا يوم القيامة»22؛ آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود، بهتر است يا كسى كه در روز قيامت آسوده خاطر مىآيد 1. منبع اصلى ارجاعات پاورقى (موسوعة كلمات امام حسن(ع)) و ترجمه آن مىباشد كه هر دو توسط پژوهشكده باقرالعلوم(ع) تدوين و به زيور طبع آراسته شده است. 2. بحارالانوار، ج 43، ص 338؛ انوارالبهيه، ص 76؛ المناقب، ج 4، ص 7. 3. زمر / 10. 4. المعجم الكبير، ج 3، ص 92، ح 2760؛ مجمع الزوائد، ج 2، ص 305. 5. امالى طوسى، ص 559. 6. نور / 1؛ قدر /1ـ3؛بحارالانوار،ج18،ص127. 7 و 8 / اعراف / 199. 9. قلم / 4. 10. بحارالانوار، ج 78، ص 114. 11. زخرف / 44. 12. بحارالانوار، ج 23، ص 173. 13. قصص / 85. 14. بحارالانوار، ج 21، ص 121 و نمونههاى ديگر. 15. ر.ك. به: مقاتل الطالبين، ص 55، مقتل الحسين(ع)، ج 1، ص 114. 16. هود / 7. 17. تفسير فرات كوفى، ص 183، ح 235. 18. آل عمران / 33. 19. بحارالانوار، ج 43، ص 358. 20. نساء / 34. 21. امالى طوسى، ص 718، ح 1518. 22. فصلت / 40. 23. الفتوح، ج 3 و 4، ص 282. منبعwww.hawzah.net
ویرایش ارسال توسط : sadaf
در تاریخ : سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۵۱ بعد از ظهر می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۱ بعد از ظهر
[23]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
یاران امام حسن مجتبی علیه السلام نکته جالب توجه این که یاران امام از نظر عدد، بسیار کم هستند اما بسیاری از آنها از شخصیت های برجسته عالم اسلام می باشند. برخی از آنها پیامبر و پنج امام را درک کرده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری؛ و برخی دیگر علاوه بر این که از یاران امام حسن علیه السلام هستند، جزو یاران امیرمومنان بوده اند؛ همانند احنف، اصبغ، جابربن عبدالله، جعیدحبیب، حبه، رشید، رفاعه، زید، سلیم، سلیمان، سوید، ظالم، عمرو بن حمق، عامر، کمیل، لوط، میثم، مسیب و ابواسحاق. و برخی دیگر جزو یاران امام حسین علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، جعید، حبیب، رشید، زید، سلیم، ظالم، عمرو، کیسان، لواط، میثم و فاطمه. دسته دیگر از آنها جزو یاران امام سجاد علیه السلام نیز هستند، همانند جابر، رشید، سلیم و ظالم. و گروهی نیز جزو یاران امام باقرعلیه السلام شمرده شده اند؛ همانند جابر بن عبدالله انصاری که در سال 78 ق. به دیدار خدا شتافت. نکته دوم این که عده ای از یاران امام حسن علیه السلام همانند حبیب بن مظاهر اسدی، جزو شهدای کربلا هستند. و برخی همانند کمیل بن زیاد، عمرو بن حمق خزاعی، رشید هجری و حجربن عدی در راه ولایت و دفاع از اهل بیت علیه السلام به شهادت رسیده اند. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
۩ ▄ روز شهادت یک غریب ▄ ۩
سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۷ بعد از ظهر
[24]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
یک عمر غربت دوران شیرین زندگانی امام حسن علیهالسلام هشت سال بیشتر به طول نینجامید. با رحلت جانگداز پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم و در پی آن شهادت مظلومانه مادر جوانش، نهال نوپای وجود آن حضرت نیز خزان گردید و طومار زیباترین و ماندگارترین لحظههای زندگی اش بسته شد. آغوش گرم و پر مهر پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم در این هشت سال، پناهگاه محکم آن حضرت و صدف گوهر پرور وجود مادر در همین مدت کوتاه، پرورشگاه امن وامان او بود. پس از مادر، دوره تلخ زجر و تنهایی و مشاهده غربت پدر آغاز گردید. آن حضرت پس از تحمل 29 سال درد غریبی و تنهایی، شکافتن فرق نازنین امیرمؤمنان علیهالسلام را به چشم دید. این مسئله، خود آغازی بود بر درد طاقتفرسای بیوفایی و جور یاران سنگدل در ماجرای خلافت و صلح آن حضرت با معاویه که چون تیری زهرآگین دل و جان نازنیناش را آزرده ساخت تا اینکه پس از عمری رنج و غربت، با زهر جفای همسر خویش شربت شهادت نوشید و از جور روزگار خلاصی یافت. می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
روز ، شهادت ، یک ، غریب ، |
|