آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ ۰۸:۳۱ قبل از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
7
حالت :
ارسال ها :
3721
محل سکونت : :
همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
501
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
30818
پسند ها :
2103
تشکر شده : 3506
وبسایت من :
وبسایت من
|
نوشته پارچه ای در جیبش که با دیدنش اشک امانمان را برید. " حسین پرزه اعزامی از اصفهان... بی سر و سامان توام یا حسین " می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ ۰۴:۰۶ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عشق رازیست به اندازه ی آغوش خدا می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ ۰۸:۱۸ بعد از ظهر
[2]
|
|||
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
یکی بی سر بود ، دیدن نامش بیشتر شبیه معجزه بود!!
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ ۰۸:۲۱ بعد از ظهر
[3]
|
|||
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
یکی ، بی ، سر ، بود ، دیدن ، نامش ، بیشتر ، شبیه ، معجزه ، بود!! ، |
|