کنیه: مشهورترین کنیهی حضرت علیبن موسیالرضا(ع)، «ابوالحسن» است و چون کنیه پدر بزرگوارشان نیز ابوالحسن میباشد، ایشان را «ابوالحسن ثانی» هم مینامند. امام موسی کاظم(ع) نیز فرزندشان را ابوالحسن خطاب میکردند. ابن شهرآشوب از کنیهی «ابوعلی» برای آن حضرت نیز یاد میکند. به نظر علامه مجلسی، کنیهی حضرت رضا(ع) در میان مردم «ابوالحسن» و میان خواص «ابوعلی» بوده است. البته از کنیهی خاص امام رضا(ع) بهعنوان «ابومحمد» نیز یاد شده است که این عنوان ناظر به فرزند بزرگوارشان، حضرت محمدتقی(ع)، نهمین امام شیعیان میباشد.(1) القاب: القاب اصیل بسیار زیادی به حضرت
كkXi ,hgrhf hlhl vqh (u)
کنیه: مشهورترین کنیهی حضرت علیبن موسیالرضا(ع)، «ابوالحسن» است و چون کنیه پدر بزرگوارشان نیز ابوالحسن میباشد، ایشان را «ابوالحسن ثانی» هم مینامند. امام موسی کاظم(ع) نیز فرزندشان را ابوالحسن خطاب میکردند. ابن شهرآشوب از کنیهی «ابوعلی» برای آن حضرت نیز یاد میکند. به نظر علامه مجلسی، کنیهی حضرت رضا(ع) در میان مردم «ابوالحسن» و میان خواص «ابوعلی» بوده است. البته از کنیهی خاص امام رضا(ع) بهعنوان «ابومحمد» نیز یاد شده است که این عنوان ناظر به فرزند بزرگوارشان، حضرت محمدتقی(ع)، نهمین امام شیعیان میباشد.(1)
القاب: القاب اصیل بسیار زیادی به حضرت امام رضا(ع) نسبت داده شده است. ازجملهی این القاب میتوان «رضا»، «صابر»، «زکی»، «ولی»، «سراجالله»، «نورالهدی»، «قرّه عینالمؤمنین»، «مکیدهالملحدین»، «کفوالملک»، «کافیالخلق»، «ربّ السریر»، «رئاب التدبیر»، «فاضل»، «وفی»، «صدّیق» و «رضی» را نام برد که به برخی از آنها میپردازیم: 1ـ رضا: مشهورترین لقب امام علیبنموسی(ع)، «رضا» میباشد. این نام والا چندان بر امام غالب آمد که از طریق آن شناخته میگردیدند. مورخان و راویان دربارهی شخصی که این لقب عالی را به امام(ع) نسبت داده است، اختلاف دارند. گروهی از مورخان برآنند که مأمون این لقب را به امام(ع) داد؛ زیرا از وی راضی بود و او را به عنوان جانشین خود تعییین کرد. در کتاب عیون اخبارالرضا آمده است که امام جواد(ع) این بیان را در حضور عدهای از یارانش رد کرد و فرمود: «به خداوند سوگند خلاف میگویند و از راه حق منحرف شدهاند، بلکه خداوند متعال پدرم را «رضا» نامید؛ زیرا او پسندیدهی خدا در آسمانش و پسندیدهی رسول خدا(ص) و امامان(ع) در زمینش بود. احمدبن محمدبن ابینصر بزنطی از امام جواد(ع) پرسید: «آیا مگر سایر پدران شما مورد رضای خداوند متعال و پیغمبرش و ائمه(ع) پس از او نبودند؟»، امام پاسخ دادند: «آری». بزنطی پرسید: «پس چگونه از میان آنها تنها پدر شما «رضا» نامیده شد؟»، حضرت فرمود: «زیرا همانطور که دوستان و طرفدارانش به ایشان رضایت دادهاند، مخالفین نیز ایشان را قبول کردهاند، ولی در مورد پدران و اجداد ایشان اینطور نبود؛ بنابراین، از بین آنان فقط ایشان «رضا» نامیده شدهاند». برخی از راویان معتقدند که امام موسی کاظم(ع)، خود این لقب را به پسرش داد. سلیمانبن حفص گوید: «امام موسیبنجعفر(ع)، علی، پسرش را «رضا» نامید و از او با این عنوان نام میبرد و میگفت: «فرزندم رضا را بگویید نزد من بیاید» و یا میگفت «به فرزندم رضا چنین گفتم» و هرگاه او را مورد خطاب قرار میداد، «ابوالحسن» مینامیدش».(2) 2ـ عالم آل محمد: این لقب را امام کاظم(ع) با استناد به فرمایش پدر گرامیاش، امام صادق(ع) بر زبان جاری ساخت. اسحاقبن موسی، برادر امام رضا(ع) میگفت که پدرم به فرزندانش میفرمود: «هذا أخوکُم علی بن موسی عالِمُ آل محمدٍ فَاسألُوهُ عَن أدیانِکُم و احفَظوا مایَقُولُ لَکُم؛ فَإنّی سَمِعتُ أبِی جَعفَرَ بن محمّدٍ غَیرَ مَرّهٍ یَقُولُ لِی : إنّ عالِمَ آل محمّد لَفی صُلبِکَ و لیتَنِی أدرَکتُهُ؛ فَإنّه سُمّی امیرالمؤمنین علیٍّ»: این برادر شما علی، عالم آل محمد است. مسائل خود را از او بپرسید و مطالب او را نگهداری کنید. من از پدرم، جعفربن محمد، شنیدم که مکرر میگفت: عالم آل محمد در صُلب توست و کاش من او را میدیدم. وی با امیرالمؤمنین همنام است و علی، نام خواهد داشت.(3) 3ـ صابر: چون امام ابوالحسن علیبن موسی الرضا(ع)، نسبت به مصائب و ناراحتیهایی که از طرف مخالفان و دشمنان به او میرسید صبور بود، «صابر» لقبش دادند. 4ـ زکی: امام رضا(ع) پاک، شریف و محترم بود. از این رو ایشان را «زکی» لقب دادند. 5ـ وافی: اما وفاداری یکی از صفات برجستهی امام رضا(ع) بود؛ چون نسبت به جامعه و هموطنان خویش وفادار بود. 6ـ سراجالله: امام(ع) چراغ خدا بود. وی گمراهان را راهنمایی و سرگشتگان را به راه راست هدایت میکرد. 7ـ قرّه عینالمؤمنین: از القاب شریف امام رضا(ع) «نور چشم مؤمنان» بود؛ زیرا ایشان زینت آنها، باعث افتخارشان و پناهگاه و دژ محکم آنان بود. 8ـ مکیّدهالملحدین: امام رضا(ع) بر اشتباهات و خطاهای مخفی ملحدان خطّ بطلان میکشید و تصورات آنها را رد میکرد و این از طریق مناظرههایی بود که در کاخ عباسیان برگزار میشد و در جریان آن مناظرات، حضرتش اصول اسلامی و ارزشهای آن را تثبیت میکرد. از این رو به ایشان لقب «مکیّده الملحدین» داده شد. 9ـ صدّیق: امام رضا(ع) ازآنجاکه بهمانند یوسف صدّیق، فرمانروای مصر، جهان اسلام را هدایت میکرد و پیشوایی مطلق بر سرتاسر آن داشت، «صدیق» لقب یافت. 10ـ فاضل: امام رضا(ع) کاملترین انسان و شایستهترین افراد زمان خود بود، از این رو به لقب «فاضل» یا «شایستهترین افراد» ملقب بود.(4) 11ـ ضامن آهو: چند گزارش تاریخی در اینباره نقل شده است.(5) 12ـ قبلهی هفتم: برای معصومین(ع) هفت مدفن وجود دارد. مکه، مدینه، نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و هفتمین آن، مشهد است. لذا مدفن حضرت امام رضا(ع) در میان برخی مردم بهعنوان «قبلهی هفتم» شهرت یافته است. البته قبله در اینجا بهمعنی قبلهی حقیقی مسلمانان نیست؛ مقصود هفت شهری است که پیامبر اکرم(ص) و ائمهی معصوم(ع) در آنها مدفوناند.(6) 13ـ غریب الغربا: دربارهی صفت «غریبالغربا» بودن امام رضا(ع)، از امیرالمؤمنین امام علی(ع) روایت شده که میفرمایند: «به زودی مردی از فرزندان من در خراسان بهوسیلهی زهر کشته خواهد شد. ألا فَمَن زارَهُ فِی غُربَتِهِ غَفَرَ اللهُ لَه ذُنُوبَه؛ آگاه باشید کسی که در غربتش او را زیارت کند، خداوند گناهان او را بیامرزد». ابن قُطرب میگوید: در حضور امام موسی کاظم(ع) بودیم که پسرانش گرد هم بودند، پسرش علی عبور کرد که نوجوانی بود. حضرت فرمودند: «این پسرم در زمین غربت میمیرد. کسی که تسلیم امر ولایت و امامت او بوده و به حق او عارف و شناسا باشد، اگر او را زیارت کند، ثواب او در نزد خداوند عزّوجل مانند شهیدان غزوهی بدر است». امام رضا(ع) خود میفرمایند: «یدفننی فی بلاد غربهٍ إلّا مَن زارَنی فی غُربتی، وَجَبَت لَهُ زیارَتی یومَ القیامهِ»: مرا در بلاد غربت به خاک میسپارند. همانا هرکس مرا در این غربت زیارت کند، قطعاً من او را در روز قیامت زیارت میکنم. در روایتی از امام صادق(ع) نیز عبارت «فیُدفِنِ فیها غَریباً» آمده است. برای عبارت «غربت» میتوان معانی زیر را در نظر گرفت: الف) غریب کسی است که از وطن خود دور افتاده باشد. بنابراین این وصف شامل امام رضا(ع) نیز میشود که مجبور شدند شهر مدینه را به تنهایی ترک کنند. ب) غریب به معنی فردی است که از خانواده و نزدیکترین خویشان خود دور است. علامه محمد تقی مجلسی در تفسیر واژهی غریب بیان میکند: «غریب در آنجایی مدفون شود که کسی از آباء و اجداد وی در آنجا نباشند». ج) با استناد به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(ع) که «الغَریبُ من لیس لَهُ حَبیبٌ»، غریب کسی است که یار و دوستداری ندارد. امام رضا(ع) نیز سالهای پایانی عمر با برکت خویش را در مرو در میان افرادی سپری کردند که هچ سنخیتی با ایشان نداشته و منافقانه اطراف ایشان جمع شده بودند. د) خود این غربت، نوعی پیام سیاسی را نیز بهدنبال داشت؛ یعنی این پرسش را در میان مردم بهوجود میآورد که چگونه و چرا امامی که به ظاهر مسند ولایتعهدی را دارا بودند، خود را غریب میخوانند؟ به دیگر سخن، غربت یعنی ابتلای امام(ع) به سیاست مزوّرانهی مأمون که با نقشهای حضرت(ع) را تحتالحفظ از وطن مألوف خویش حرکت داد تا تمامی رفتارها، فعالیتها و اقدامات آن حضرت را کاملاً زیرنظر داشته باشد. مأمون اگرچه در ظاهر، آن حضرت را بر مقام ولایتعهدی منسوب کرد اما در باطن، ایشان را تبعید و حبس نمود. او آن حضرت را از همهی شئون جدا و عزل نمود، اجازهی فتوا و خواندن نماز جمعه و عید را نمیداد و با نقشههای شیطانی خود، هر لحظه زهر جانکاه به کام حضرت(ع) میریخت. این درحالی بود که مردم میپنداشتند مأمون کمال اخلاص را در بوتهی صدق و صفا تقدیم آن حضرت میکند.(7)
پینوشتها: 1ـ محمدزاده، مرضیه، علیبن موسیالرضا، امامِ رضا، ص79؛ محمد باقر، پورامینی، وصف آفتاب ولادت تا شهادت امام رضا(ع)، صص25-26 2ـ عیون اخبارالرضا، ج 1، باب 1، ص12؛ عمادزاده، حسین، زندگانی حضرت امام علیبن موسیالرضا(ع)، صص 43-44 3ـ پورامینی، وصف آفتاب، ص28 4ـ عمادزاده، زندگانی حضرت امام علیبنموسیالرضا(ع)، ص44 5ـ پورامینی، وصف آفتاب، ص28 -29 6ـ همان، ص 31 7ـ همان، ص31-34