انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:.. اینجا گناه ممنوع ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » مذهبی و دینی » شبهات » شبهه ای راجع به مولوی



شبهه ای راجع به مولوی

با سلام اخیرا شبهاتی در مورد مولوی مطرح شده بود که از یکی از استاید خواستم پاسخ بدهند,پاسخ ایشان به شرح زیر است 👇👇👇👇👇 در ارتباط با مولوی بنده مطالعه ای داشته ام و در میان مقالات مختلف که اکثرا در رد این موضوع میباشد و در فرصت مناسب میتوان نقد و بررسی بروی آنان داشت، صحبت مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) در اینباره توجه ام را جلب کرد که در قدم اول میتواند راهگشا باشد. 👇👇👇👇👇👇👇👇 رهبر معظم انقلاب که میان صاحب‌سخنان و اهالی قلم، به عنوان رهبری صاحب
afii hd vh[u fi l,g,d


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳ ۰۸:۳۶ قبل از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 1816
حالت :
ارسال ها : 192
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 31
اعتبار کاربر : 974
پسند ها : 48
تشکر شده : 294


مدال ها:1
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت

|

با سلام اخیرا شبهاتی در مورد مولوی مطرح شده بود که از یکی از استاید خواستم پاسخ بدهند,پاسخ ایشان به شرح زیر است

👇👇👇👇👇

در ارتباط با مولوی بنده مطالعه ای داشته ام و در میان مقالات مختلف که اکثرا در رد این موضوع میباشد و در فرصت مناسب میتوان نقد و بررسی بروی آنان داشت، صحبت مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) در اینباره توجه ام را جلب کرد که در قدم اول میتواند راهگشا باشد.
👇👇👇👇👇👇👇👇


رهبر معظم انقلاب که میان صاحب‌سخنان و اهالی قلم، به عنوان رهبری صاحب نظر و عمیق در حوزه ادبیات کلاسیک و معاصر مطرح‌اند، درباره مثنوی نظر قابل تأملی دارند. ایشان در دیدار شاعران با معظم‌له در شهریور سال 87 با اشاره به کتاب سترگ «مثنوی معنوی» می‌فرمایند: «یک بخش مهمى از شعر آئینى ما می‌تواند متوجه مسائل عرفانى و معنوى بشود و این هم یک دریاى عظیمى است.


شعر مولوى را شما ببینید. اگر فرض کنید کسى به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسى نداشته باشد که خیلى از ماها دسترسى نداریم و اگر آن را کسى یک‌قدرى دوردست بداند؛ مثنوى؛ مثنوى؛ که خودش می‌گوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است.

یک وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوى چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همین است که خودش گفته: و هو اصول... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده‌‏ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم.»

درباره مثنوی نظرات مختلف و گاه متضادی در میان اهالی اندیشه و عرفان وجود دارد. گاه اثر او را نمونه کاملی از جبر می‌انگارند و گاه مثنوی را کتابی عمیق در بیان راه‌های رسیدن به معرفت الهی. امام خمینی(ره) نیز در این‌باره نظر جالب و خواندنی‌ای دارند. ایشان درباره مثنوی فرموده‌اند: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر می‌دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمی‌دانند. و چنانکه مرحوم حاجى (حکیم ملا هادی سبزواری) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمی‌خیزد، به
شرح آن بپردازد.»


منبع:http://www.tebyan.net/newmobile.aspx?pid=285911
بله صحیحه. شهید مطهری هم در موضوعات گوناگون، تمثیلی از مثنوی را برای درک و بیان بهتر یک اصل فلسفی یا اخلاقی در آثارشان بیان کرده اند

مثلا در سخنرانی ای در باب عدالت و مساوات به کلامی از امیرالمؤمنین (ع) اشاره کرده اند که می فرماید : ˈ العدل ُ یَضِعُ الامور مَواضِعُها ˈ یعنی عدل هر چیزی را در جای خود و محل خود قرار می دهد . همچنین استاد روایتی را نقل می کند که در آن از حضرت علی (ع) سؤال می شود عدل افضل است یا جود ؟ حضرت در جواب می فرمایند: عدل افضل است؛ چرا که هر چیزی را در محلّ خود قرار می دهد اما جود اشیاء را از محل خود خارج می کند. استاد سپس شعری از مولانا را که عیناً دلالت بر کلام مولای متقیّان علی (ع) دارد را نقل می کند: 

عدل وضع نعمتی در موضعش 

نه بهر بیخی که باشد آبکش 

ظلم چه بود وضع در ناموضعی 

که نباشد جز بلا را منبعی 

عدل چه بود آب ده اشجار را 

ظلم چه بود آب دادن خار را (مثنوی - دفتر پنجم )
سوال: در دیوان شمس هم اشعاری در مدح اهل بیت علیهم‌السلام هست؟

بله در دیوان شمس نیز نمونه‌هایی از ارادت مولانا به اهل بیت (ع) داریم. به عنوان مثال مولانا شعری دارد که البته در مورد حضرت علی (ع) است اما به جایی می‌رسد که همه ائمه (ع) را اسم می‌برد و می‌خواهد ارادتش را به اهل بیت (ع) نشان دهد.

می‌گوید:

ای شاه شاهان جهان الله، مولانا علی

ای نور چشم عاشقان الله، مولانا علی

حمد است گفتن نام تو ای نور فرخ نام تو

خورشید و مه هندوی تو الله، مولانا علی

خورشید مشرق خاوری در بندگی بسته کمر

ماهت غلام نیک پی الله، مولانا علی

خورشید باشد ذره‌ای از خاکدان کوی تو

دریای عمان شبنمی الله، مولانا علی

موسی عمران در غمت بنشسته بد در کوه طور

داود می‌خواندت زبور الله، مولانا علی

آدم که نور عالم است عیسی که پور مریم است

در کوی عشقت در هم است الله، مولانا علی

داود را آهن چو موم قدرست نموده کردگار

زیرا به دل اقرار کرد الله، مولانا علی

آن نور چشم انبیا احمد که بد بدر دجا

می‌گفت در قرب دنا الله، مولانا علی

قاضی و شیخ و محتسب دارد به دل بغض علی

هر سه شدند از دین بری الله، مولانا علی

گر مقتدای جاهلی کردست در دین جاهلی

تو مقتدای کاملی الله، مولانا علی

شاهم علی مرتضی بعدش حسن نجم سما

خوانم حسین کربلا الله، مولانا علی

آن آدم آل عبا دانم علی زین العباد

هم باقر و صادق گوا الله، مولانا علی

موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما

گوید علی موسی الرضا الله، مولانا علی

سوی تقی آی و نقی در مهر او عهدی بخوان

با عسکری رازی بگو الله، مولانا علی

مهدی سوار آخرین بر خصم بگشاید کمین

خارج رود زیر زمین الله، مولانا علی

تخم خوارج در جهان ناچیز و ناپیدا شود

آن شاه چون بیدار شود الله، مولانا علی

دیو و پری و اهرمن، اولاد آدم مرد و زن

دارند این سر در دهن الله، مولانا علی

اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن

هر لحظه سر من لدن الله، مولانا علی

ای شمس تبریزی بیا بر ما مکن جور و جفا

رخ را به مولانا نما الله، مولانا علی

مولانا همه ائمه (ع) را یک به یک نام می‌برد. باز هم  به صورت پراکنده در دیوان شمس اشعاری در وصف امیرالمومنین و امام حسین علیهم‌السلام دارد.
اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم باید بگوییم نمی‌شود انسان معمولی با چند کلاس سواد بفهمد امام حسین (ع) قیام کرده و در راه دین شهید شده و انسان عظیم‌القدری است اما مولوی با اینهمه سواد و دانش و عرفان این را نداند.

ای کاش  بعضی از عزیزان که تند روی می‌کنند، ذره‌ای با خودشان فکر کنند که چطور شده من با این ‌سواد اندک این موضوع را می‌فهمم اما مولانا با آن همه دانش این را نفهمیده است؟

انسان باید اگر چیزی هم از این طرف و آن طرف به گوشش می‌رسد، برود تحقیق کند و مطلع شود آیا این شعر را واقعا مولوی گفته است؟ مانند آن بیتی که اول خواندم و کذب محض بود (کورکورانه نرو در کربلا/ تا نیفتی چون حسین اندر بلا) و از خودشان درآوردند و شعر را ساختند و چند کلمه از این طرف و آن طرف برداشته‌اند و به اسم مثنوی به خورد مردم می‌دهند.

آنچه در مثنوی بود، همین بود که بنده برایتان خواندم و به بخشی که در دیوان شمس بود نیز اشاره کردم. این ماحصل و مختصر چیزی است که می‌شود درباره امام حسین (ع) از دیدگاه جناب مولوی گفت که از ارادتمندان اهل بیت (ع) بوده است و این هم آثار اوست.
سوال: اصل گریه مورد تأیید مولویست یا صرفا به تفکر و معرفت اکتفا می‌کند؟

عرفای ما خودشان از بکایین بوده‌اند و با اصل گریه مخالفتی ندارند. مولانا نیز که خود عارف است، گریه هدفمند را قبول دارد.

مولوی بیتی دارد که من از کس دیگری نشنیدم و اگر هم گفته باشند من تابحال نشنیدم و اولین حرف است. مولوی دارد:

که اشک چشم با خون شهیدان / برابر می‌رود اندر روایی

اشک چشم اگر آگاهانه باشد، از نظر عظمت و ارزش مثل خون شهید است و اینقدر قیمت دارد.

مولوی یک قصه‌ای دارد که می‌گ
وید سگ یک نفر داشت از گرسنگی می‌مرد. او نشسته بود و برایش گریه می‌کرد. یکی گفت چرا برایش گریه می‌کنی؟ گفت دارد می‌میرد. گفت اینکه توی کیسه‌ات است، چیست؟ گفت نان است. گفت کمی از نانت به سگت بده تا بخورد و نمیرد. گفت آخه اشک مفتی است اما برای این نان زحمت کشیده‌ام تا به دست آورده‌ام.

مولوی می‌گوید آخر بدبخت! این اشک از سوز جگر می‌آید و تو قیمت این اشک را نمی‌فهمی. اگر بدانی اشک از کجا می‌آید، آنوقت می‌فهمی که این اشک اگر آگاهانه باشد با خون شهیدان هم پاست. به اشک خالی چسبیدن، کار عرفا نیست. عرفا به معرفت می‌چسبند و می‌گویند اگر از معرفت اشک درآمد، خیلی ارزش دارد.
سوال: مولانا چه مذهبی داشت؟

اولا مولانا هر مذهبی داشته باشد دلیل نمی‌شود حرف‌های خوبش را نادیده بگیریم. حرف خوب از هر کسی با هر مذهبی خوب است و حرف بد از هر کسی با هر مذهبی بد است.

ثانیا مولاناً اهل سنت بود و نبود. در این گفت‌وگو مجال پرداختن به این مسئله نیست. بنده در کتاب‌هایی که در تفسیر مثنوی نوشته‌ام و چاپ شده، در مقدمه «خداشناسی در مثنوی» و در «جبر و اختیار در مثنوی معنوی»، به اثبات رسانده‌ام که نه تنها مولوی بلکه همه عرفا که ظاهراً سنی شناخته شده‌اند، مانند محیی‌الدین عربی و عطار و ... سنی ‌الفروعند و شیعی الاصولند. یعنی در مسائل فروع دین، اهل سنت‌اند. زیرا آنجا بزرگ شدند و فقه آنها را خواندند. بنابراین نماز را مانند آنها می‌خوانند و وضو را مثل آنها می‌گیرند. اینها فروع دین‌اند. نماز و روزه‌شان، ازدواج و طلاقشان و ... مثل آنهاست و اینها همه فروع دین هستند.

به هر حال اینها فقه اهل سنت را خواندند و اینطور بار آمدند. اما در مسائل اصول دین مثل اعتقاد به توحید و نبوت و امامت و رابطه نبوت با امامت و ولایت، مسئله حشر و قیامت و .. و اصول افکار شیعه مانند جبر و اختیار و قضا و قدر، این عرفا، شیعه هستند و تفکر شیعی دارند.

شما وقتی مولوی را مطالعه می‌کنید، می‌بینید که مثل ما حرف می‌زند و مکتب وسط است. مولوی نه جبری و نه اختیاری(تفویضی) است. همان طور که امام صادق فرمود: «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن». مولوی یک امر بینا بین است. بقیه عرفا نیز این چنین‌اند و از دیدگاه بنده این قاعده کلی برای تمام عرفاست و تنها در فروع دین سنی‌اند اما در اصول دین، شیعی فکر می‌کنند و شیعی عمل می‌کنند
سوال:ممکن است به خاطر شرایط خاصی که داشتند، در ظاهر نیز تقیّه کرده باشند؟

ـ این عرفا تقیه نمی‌کردند. زیرا اگر تقیه می‌کردند، نباید این شعرها را می‌گفتند. شعرهایی از اینها صادر شده که ما همین الآن در جمهوری اسلامی و کشور شیعه دوازده امامی جرأت نمی‌کنیم همه جا بخوانیم. می‌ترسیم بگویند اینها غالی‌اند و علی اللهی‌اند. اگر تقیه می‌کردند که در آن زمان بگیر و ببند، این اشعار را نمی‌گفتند. مولوی شعری دارد که:

در دایره وجود موجود علی‌ست / اندر دو جهان مقصد و مقصود علی‌ست

گر خانه اعتقاد ویران نشدی / من فاش بگفتمی که معبود علی‌ست

این اشعار با تقیه سازگار نیست. این اشعار را در مقام اهل بیت (ع) می‌گفتند. شاید در مسائل سیاسی تقیه می‌کردند. مثلا بحث مبارزه با ظلم و پیروی از امام حسین (ع)، تقیه بردار است. کمااینکه علمای ما نیز خیلی تقیه می‌کردند. ائمه اطهار (ع) تقیه می‌کردند. امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تقیه می‌کردند.

بله ممکن است در اینطور مسائل تقیه می‌کردند اما در اعتقاد به اهل بیت (ع) من تقیه‌ای در عرفا و هم چنین مولانا ندیدم. شاید در باب تقیه مثلا مدح خلیفه‌ و شخصیتی را می‌گفتند و این در باب تقیه می‌گنجد؛ اما اینکه به اهل بیت (ع) اعتقاد داشته باشند و تقیه کرده باشند و اعتقادشان را نگفته باشند، من در آثارشان ندیدم.

شعرهایی از اینها می‌بینیم که حتی الآن گفتنش و خواندنش نیز سخت است. در آن زمان این اشعار را گفتند و با شجاعت ایستادند و از اعتقادشان دفاع کردند. آنها در جامعه‌ای زندگی ‌کردند و فقهش را خواندند که طبق فروع سنت بار آمدند. اگر ما هم جای آنها بودیم اینطور بار می‌آمدیم.
اما در مطالعه و عرفان که نمی‌شود تقلیدی بارآمد. در عرفان باید تحقیقی بار آمد. این عرفا تحقیق کردند و فهمیدند که این ولایت که رکن اصلی عرفان است، در اهل بیت (ع) نهفته است. بنابراین در اشعارشان از اهل بیت (ع) اسم بردند و دفاع کردند. در نتیجه در مسائل اصول دینی واقعا شیعی فکر می‌کردند.

نگاه به زمان خود نکنیم که پس از انقلاب می‌توان خیلی مسائل مذهبی را به جهان عرضه کرد. در دوران قبل اینطور نبود. از صفویه به این طرف کمی تشیع خودش را نشان داد وگرنه بسیاری از بزرگان ما مثل مرحوم بحرالعلوم که دویست سیصد سال از مولوی عقب‌تر بودند، با تقیه زندگی می‌کردند. جرأت نمی‌کردند بگویند ما فقه شیعی داریم.

فقه رایج آن زمان همان فقه اهل سنت بوده است. حتی همین الآن اگر در کشورمان سنی عارف پیدا کردید و با او هم صحبت
شدید، متوجه می‌شوید که او نیز در مسائل اعتقادی، شیعی اعتقاد دارد. می‌فهمید در جبر و اختیار و قضا وقدر و امامت و حشر و.. شیعه‌اند.

منتها مردم چون همه را با متر خودشان اندازه می‌گیرند، خیال می‌کنند باید فلان دانشمند و یا عارف در 800 سال پیش مانند ما که طلبه و دانشجو هستیم و در کشور ولایت بزرگ شدیم و از بچگی پای روضه بودیم، حرف می‌زده و راحت لعن می‌کرده تا به او بگوییم شیعه است.

در صورتی که به قول مرحوم امام خمینی (ره) شناخت زمان و مکان یکی از اولویت‌های اساسی انسان آگاه و دانشمند است. این دیدگاه امام خمینی (ره) است. بله اگر ما بخواهیم مولوی را با متر خود اندازه بگیریم گیر می‌کنیم. باید در محیط 800 سال پیش قرار بگیریم و آنجا درس بخوانیم و بزرگ شویم تا ببینیم اگر ما بودیم، چگونه بار می‌آمدیم. در موطن و زمان و مکان مولوی، انسانی مثل مولوی رشد کند که با ولایت و امیرالمونین (ع) و امام حسین (ع) این ارتباط قوی را داشته باشد، شاهکار است. 
سوال:به واقع نظر مولوی در مورد حادثه کربلا چیست؟ چون معمولا از سوی کسانی که با عرفان و عرفا مخالفت می‌کنند این طور بیان می‌شود که مولوی واقعه کربلا را قبول ندارد؟

با اجازه شما می‌خواهم کمی روشن و صریح صحبت کنم. اگر از اینها سؤال کنید که شما به چه دلیل این حرف را می‌زنید، استدلالی ندارند به شما ارائه دهند. از دهان افراد دیگر چیزهایی را شنیده‌اند و همان را لقلقه زبان می‌کنند و به خورد مردم می‌دهند.

اگر کسی از ابتدا تا انتهای مثنوی و دیوان شمس را خوانده باشد، متوجه می‌‌شود که مولوی نه تنها علیه امام حسین(ع) و قضیه کربلا چیزی نگفته، بلکه تأیید هم کرده است. منتها برخی از انسان‌های بی‌انصاف که می‌خواهند به اهداف خود برسند، یکی از شعرهای مولوی را تحریف کرده‌اند و جاهایی از شعر او را زده‌اند و جاهایی را اضافه کرده‌اند و به مولوی نسبت داده‌اند که به گوش من نیز رسیده است.

مثلاً می‌گویند که مولوی می‌گوید: «کورکورانه نرو در کربلا/ تا نیفتی چون حسین اندر بلا»، شما اگر کل مثنوی و دیوان شمس را زیر و رو کنید این بیت را پیدا نمی‌‌کنید و معلوم است این دروغی است که ساخته‌اند.

این بیت کذب محض است. اصلا واژه کورکورانه، ادبیات مولوی نیست و آن زمان واژه «کورکورانه» نبوده و استفاده نمی‌شده و از واژه «کورانه» استفاده می‌شده که در نسخه‌شناسی‌ها هم موجود است و کاملا مشخص است که این بیت بعدها جعل شده و به مولوی نسبت داده شده است.
مولانا شبیه این بیت، چیز دیگری گفته منتها آدم‌های مریض‌القلب تحریف کردند. مولانا کلاً در کل مثنوی در دو جا این مطلب را نسبتاً مشروح بیان کرده که یکی دفتر سوم و دیگری دفتر ششم است. در دفتر سوم، در اصل می‌گوید: «هین مدو گستاخ در دشت بلا / هین مران کورانه اندر کربلا» مولانا می‌خواهد بگوید وقتی انسان می‌خواهد در یک وادی پر خطر قدم بگذارد، باید آگاهانه برود. اگر انسان بخواهد در وادی که سرتاسر بلاست و خطرش زیاد است، کورکورانه برود گرفتار می‌شود و اجرش نیز از بین می‌رود.

در تاریخ داریم صدها نفر همراه امام حسین (ع) راه افتادند و به این خیال بودند که ایشان می‌خواهد حکومت کند و اینها هم دور و بر ایشان بپلکند و به چیزی برسند. بعد که آرام آرام دیدند نه اینجا بوی خون می‌آید، اکثریت برگشتند و اقلیت هفتاد و اندی نفر ماندند.

مولوی می‌گوید:

که ز موی و استخوان هالکان / می نیابد راه پای سالکان  

جمله‌ راه استخوان و موی و پی /  بس که تیغ قهر لاشی کرد شی

مولوی می‌گوید اینجا جایی است که انسان‌هایی که در اینجا فدایی شدند انقدر زیادند که تو جای پا پیدا نمی‌کنی تا روی زمین بگذاری. همه جا گوشت و پوست و استخوان و خون انسانهایی است که در این راه به هلاکت رسیدند و جانشان را فدا کردند. تو باید بفهمی به یک همچنین جایی می‌روی و باید آن بصیرت لازم را به دست آوری.

اگر بخواهی کور کورانه بروی مثل آن چندصد نفری می‌شوی  که راه افتادند و وسط راه برگشتند. اما اگر آگاهانه بروی و این فدا شدن و تکه تکه شدن را به جان بخری، هیچگاه بر نمی‌‌گردی کمااینکه برنگشته‌‌اند. در دفتر سوم این ماجرا را می‌گوید.
عذرخواهی میکنم بابت طولانی شدن مطلب

از اونجایی که نقل قولی از حجت الاسلام فاضلی بود در ارتباط با خود ایشان هم اگر بیوگرافی داشته باشیم بد نیست.

ایشان پس از اخذ دیپلم به حوزه علمیه رفت و پس از طی سطوح، درس خارج فلسفه و عرفان را نزد حضرات آیات حسن زاده آملی و جوادی آملی و مصباح یزدی گذراند. پس از آن هشت سال در تهران در محضر علامه جعفری شاگردی کرد و پس بازگشت به قم مشغول تألیفات شد. فاضلی در حال حاضر 63 جلد کتاب منتشر شده دارد و 15 مجلد نیز در دست چاپ است.


ویرایش موضوع توسط : خیرالبریه
در تاریخ : سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۳ ۰۸:۴۳ قبل از ظهر



















  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد



« چرا شیعه سعی دارد که اصحاب گرامی رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم ) را منافق جلوه دهد | آيا شيعيان ، مخالفان خود را «حرام زاده» مي‌دانند؟ »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 03:06 پیش از ظهر