آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۲ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
اهل كاشانم.
روزگارم بد نیست. تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی . مادری دارم ، بهتر از برگ درخت . دوستانی ، بهتر از آب روان . و خدایی كه در این نزدیكی است : لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند. روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه . من مسلمانم . قبله ام یك گل سرخ . جانمازم چشمه ، مهرم نور . دشت سجاده ی من . من وضو با تپش پنجره ها می گیرم. در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف . سنگ از پشت نمازم پیداست : همه ذرات نمازم متبلور شده است . من نمازم را وقتی می خوانم كه اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته ی سرو. من نمازم را ، پی « تكبیرة الاحرام » علف می خوانم، پی « قد قامت » موج . كعبه ام بر لب آب كعبه ام زیر اقاقی هاست . كعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهربه شهر. « حجر الاسود » من روشنی باغچه است . اهل كاشانم پیشه ام نقاشی است: گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما تا به آواز شقایق كه در آن زندانی است دل تنهایی تان تازه شود . چه خیالی ، چه خیالی ، ... می دانم پرده ام بی جان است . خوب می دانم ، حوض نقاشی من بی ماهی است . اهل كاشانم . نسبم شاید برسد به گیاهی در هند ، به سفالینه ای از خاك « سیلك » . نسبم شاید ، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد . پدرم پشت دوبار آمدن چلچله ها ، پشت دو برف ، پدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی ، پدرم پشت زمان ها مرده است . پدرم وقتی مرد ، آسمان آبی بود ، مادرم بی خبر از خواب پرید ، خواهرم زیبا شد . پدرم وقتی مرد ، پاسبان ها همه شاعر بودند . مرد بقال ازمن پرسید: چند من خربزه می خواهی ؟ من ازاو پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟ پدرم نقاشی می كرد . تار هم می ساخت ، تار هم می زد . خط خوبی هم داشت . باغ ما در طرف سایه ی دانایی بود . باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه ، باغ ما نقطه ی برخورد نگاه و قفس و آینه بود . باغ ما شاید ، قوسی از دایره ی سبز سعادت بود . میوه ی كال خدا را آن روز ، می جویدم در خواب . آب بی فلسفه می خوردم . توت بی دانش می چیدم . تا اناری تركی بر می داشت، دست فواره ی خواهش می شد . تا چلویی می خواند ، سینه از ذوق شنیدن می سوخت . گاه تنهایی ، صورتش را به پس پنجره می چسبانید . شوق می آمد ، دست در گردن حس می انداخت . فكر ، بازی می كرد زندگی چیزی بود ، مثل یك بارش عید ، یك چنار پر سار . زندگی در آن وقت ، صفی از نور و عروسك بود . یك بغل آزادی بود . زندگی در آن وقت ، حوض موسیقی بود . طفل پاورچین پاورچین ، دور شد كم كم در كوچه ی سنجاقكها. بار خود را بستم ، رفتم از شهر خیالات سبك بیرون دلم از غربت سنجاقك پر. من به مهمانی دنیا رفتم: من به دشت اندوه ، من به باغ عرفان ، من به ایوان چراغانی دانش رفتم. رفتم از پله ی مذهب بالا . تا ته كوچه ی شك ، تا هوای خنك استغنا ، تا شب خیس محبت رفتم . من به دیدار كسی رفتم در آن سر عشق . رفتم ، رفتم تا زن ، تا چراغ لذت ، تا سكوت خواهش ، تا صدای پر تنهایی . می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۱۵ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
نظر بدید خب
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۱۵ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
نظر بدید خب
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۹:۳۴ قبل از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۲ بعد از ظهر
[4]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
748
حالت :
ارسال ها :
1081
محل سکونت : :
حومه اصفهان؟؟؟؟
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
434
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
6220
پسند ها :
696
تشکر شده : 432
|
من این شعرو دوست دارم--حس خوبی دست می ده به ادم
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۱:۱۹ بعد از ظهر
[5]
|
||
بانو
شماره عضویت :
1977
حالت :
ارسال ها :
473
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
176
اعتبار کاربر :
10712
پسند ها :
241
تشکر شده : 625
|
الهی اجی گریه نکن شعر قشنگی
می پسندم 0 |
||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۵۵ قبل از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1099
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74581
پسند ها :
4201
تشکر شده : 5426
|
این شعر رو خیلی دوست دارم واقعا زیباست وپراز احساس
ممنون خواهر جان می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
اهل کاشانم
پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ ۰۵:۴۶ قبل از ظهر
[7]
|
|||
قدیم ترها زیاد اهل شعر نو نبودم اخه بعضی اشعارشون رو خونده بودم خوشم نیومده بود ولی الان اشعارایشون رو دوست دارم بخصوص بعضا اونهایی رو که مشخصه از عمق جان گفته اند.واگر بخواهیم شعربخونیم باید از زبان لسان الغیب بشنویم می پسندم 0
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
اهل ، کاشانم ، |
|